گويند کريم است و گنه مي بخشد......گيرم که ببخشد زخجالت چه کنم[گل]
بگذار تا بميرم در اين شب الهي / ورنه دوباره آرم رو روي روسياهي
چون رو کنم به توبه، سازم نوا و ندبه / چندان که باز گردم گيرم ره تباهي
چون رو کنم به احياء، دل زنده گردم اما / دل مرده ميشوم باز با غمزه گناهي
گرچه به ماه غفران بسته است دست شيطان / بدتر بود ز ابليس اين نفس گاه گاهي
اي کاش تا توانم بر عهد خود بمانم / شرمنده ام ز مهدي وز درگهت الهي
تا در کفت اسيرم قرآن به سر بگيرم / چون بگذرم ز قرآن اُفتم به کوره راهي
من بندگي نکردم با خويش خدعه کردم / ترسم که عاقبت هم اُفتم به قعر چاهي
با اينکه بد سرشتم با توست سرنوشتم / دانم که در به رويم وا ميکني به آهي
اي نازنين نگارا تغيير ده قضا را / گر تو نمي پسندي تقدير کن نگاهي
دل را تو مي کشاني بر عرش مي کشاني / بال ملک کني پهن از مهر روسياهي
دل را بخر چنان حُر تا آيم از ميان بُر / بي عجب و بي تکبّر از راه خيمه گاهي