سفارش تبلیغ
صبا ویژن

                                       آنچه اینترنت بر سر ما می‌آورد!

قسمت اول

اشاره :

هر روز در حدود صد مطلب را از سایت‌های خبری و وبلاگ‌های مختلف از طریق Feed دریافت می‌کنم. گذشته از این‌که می‌دانم به خواندن دقیق تک‌تک آن‌ها نمی‌رسم، حتی مرور کردن آن‌ها نیز وقت قابل توجهی می‌طلبد و برایم تبدیل به یک گرفتاری روزمره شده ‌است. چرا از مرور کردن لااقل بخشی از این محتوا صرف‌نظر نکنم؟

پاسخ برای من نیز همچون بسیاری دیگر از کاربران چندان واضح نیست. ترس از دست دادن مطالب جالب و آموزنده (بله، ترس) یکی از این دلایل است، اما تنها دلیل نیست. طبعاً مطالعه آنلاین با این حجم و سرعت، بر عادت‌های انسان تأثیر می‌گذارد.

www

معمولاً درباره آثار بازی کردن طولانی‌مدت با کامپیوتر یا تبعات فرهنگی و اجتماعی سرگرمی‌های کامپیوتری زیاد می‌خوانیم و می‌شنویم، اما آیا اندیشیده‌ایم که کارهایی مثل «مطالعه» آنلاین یا «تحقیق» آنلاین چه اثری بر ما می‌گذارند؟ این نوع فعالیت‌ها، برخلاف سرگرمی‌های کامپیوتری متداول، در فرهنگ عمومی بار ارزشی مثبت دارند و ممکن است آن‌ها را کاملاً مفید و بی‌ضرر بدانیم. اما «پاک‌ترین» کاربران اینترنت و کامپیوتر هم از نظر ذهنی در خطرند.

مانند همیشه، شیطان در جزئیات لانه کرده‌است و این بار «سیطره کمیت»، کیفیت مطالعه و تفکر ما را تهدید می‌کند.

وقتی روی پایان‌نامه‌ام کار می‌کردم، همراه با دوستانم ساعت‌ها پشت کامپیوتر می‌نشستیم و هر بار ده‌ها مقاله دانلود می‌کردیم. می‌دانید هر کدام از ما چند تا از آن مقاله‌ها را خواندیم؟ شاید بهترین ما حداکثر در تمام دوران کار روی پایان‌نامه‌اش کمتر از سی مقاله خوانده ‌باشد.

این اشتیاق شدید برای به دست آوردن منابع، با ظرفیت رو به افول ما برای جذب محتوا، چه در قالب خواندن یا حتی دیدن یا شنیدن تناسبی ندارد. از سوی دیگر نمی‌توان موهبت‌هایی را که فناوری جدید به ما عرضه می‌کند کنار بگذاریم، به این دلیل که ظرفیت جذب کردن تمام آن‌ها را نداریم.

در چند سال اخیر به طور ناخوشایندی حس می‌کرده‌ام که کسی یا چیزی در حال بازسازی مغز من، طراحی دوباره مدارهای عصبی و تغییر برنامه حافظه‌ام است. حافظه من (تا جایی که می‌دانم) از بین نرفته، اما در حال تغییر است. دیگر به شیوه سابق نمی‌اندیشم. این مسئله را هنگام مطالعه، قوی‌تر از هر زمان دیگر حس می‌کنم.

فکر می‌کنم بدانم که ماجرا چیست. اکنون بیش از یک دهه است که زمان زیادی را به صورت آنلاین سپری می‌کنم، در پایگاه داده‌های بزرگ اینترنت جست‌وجو می‌کنم، چرخ می‌زنم و گاهی هم چیزی بر آن می‌افزایم. برای من به عنوان یک نویسنده، وب موهبتی خداداد بوده است. پژوهشی را که زمانی مستلزم صرف کردن چندین روز در قفسه‌ها یا اتاق‌های نشریه‌های کتابخانه‌ها بود، اکنون در چند دقیقه می‌توان به انجام رسانید. با شمار اندکی جست‌وجو به وسیله گوگل و چند کلیک سریع بر هایپرلینک‌ها، حقیقت افشا شده یا نقل قول مختصر و مفیدی را که در پی‌اش بوده‌ام به دست می‌آورم.

folders

اکنون ذهن من انتظار دارد اطلاعات را به همان شکلی دریافت کند که اینترنت توزیع می‌کند: در قالب جریان سریعی از الفاظ. پیش از این، غواصی بودم در دریای واژگان. اکنون همچون شخصی که سوار بر یک جت اسکی است، بر سطح آن دریا با شتاب در حرکتم.

مطالعه‌ای روی عادت‌های کاوش‌های آنلاین که به وسیله پژوهشگران University College لندن صورت گرفته و به تازگی انتشار یافته‌است، اشاره بر آن دارد که ممکن است ما در میانه تحولی بنیادین در شیوه خواندن و اندیشیدنمان باشیم.

در قسمتی از این برنامه پژوهشی پنج‌ساله، محققان به بررسی logهای کامپیوتری‌ای‌ پرداختند که نشان‌گر رفتار بازدیدکنندگان از دو سایت پژوهشی مشهور بود: یکی سایتی که توسط کتابخانه بریتانیا اداره می‌شود و یکی هم توسط ائتلافی آموزشی در انگلیس که فراهم‌آورنده دسترسی به مقاله‌های نشریه‌ها، کتاب‌های الکترونیکی و سایر منابع اطلاعات نوشتاری است.

آن‌ها دریافتند که استفاده‌کنندگان از این سایت «نوعی رفتار سرسری خواندن» از خود بروز دادند: از یک منبع به دیگری جست می‌زدند و به ندرت به منبعی که قبلاً دیده‌بودند بازمی‌گشتند؛ معمولاً پیش از «جَستن» به یک سایت دیگر، بیش از یک یا دو صفحه از یک مقاله یا کتاب را نمی‌خواندند. گاهی مقاله‌ای طولانی را ذخیره می‌کردند، اما مدرکی نداریم که نشان دهد زمانی برمی‌گشتند و واقعاً آن را می‌خواندند. نویسندگان گزارش این تحقیق اظهار می‌کنند:

به لطف حضور فراگیر متن در اینترنت و حتی محبوبیت پیام‌های متنی روی تلفن‌های همراه، امروزه ما احتمالاً بیش از دهه 1970 یا 1980 که تلویزیون رسانه برگزیده‌مان بود، می‌خوانیم. اما این نوع متفاوتی از خواندن است و نوع متفاوتی از اندیشیدن نیز در پس آن است و شاید حتی درکی متفاوت از خویشتن. ماریان ولف، روانشناس رشد در دانشگاه Tufts و مؤلف کتاب «Proust and the Squid: The Story and Science of the Reading Brain»، می‌گوید:

«ما آنچه که می‌خوانیم نیستیم، ما آن گونه که می‌خوانیم، هستیم.» ولف بیم آن دارد که شیوه خواندنی که با اینترنت رواج می‌یابد، شیوه‌ای که «کارایی» و «فوریت» را بر هر چیز دیگر برتری می‌دهد، در حال تضعیف توانایی ما در آن نوع مطالعه عمیقی باشد که با فراگیر شدن آثار توسط یک فناوری قدیمی‌تر، یعنی صنعت چاپ، ایجاد شد

 

ماهنامه شبکه 

ترجمه: سیدمصطفی ناطق‌الا‌سلا‌م‌