نیمه اول به نفع حماس!
این روزها تلویزیون و رسانه های داخلی با اختصاص حجم بسیار زیادی از بخشهای خبری به بحران غزه و فجایع انسانی آن، توجه افکار عمومی را به جنایات
غیر انسانی صهیونیستها معطوف کرده اند.شدت قساوت این جنایات به حدی است که هیچ وجدان بشری نمی تواند با آسودگی از آن گذر نماید و در مقابل آن
متاثر نشود.اما در کنار این احساسات باید از نگاه تحلیل استراتژِیک به جنگ رژیم صهیونیستی در مقابل حماس پرداخت و به ارائه تصویری منطبق با واقعیات اقدام
کرد:در این تحلیل ضمن اشاره به دلایل آغاز حمله در برهه فعلی زمانی به تبیین استراتژی های نظامی رژیم صهیونیستی مبتنی بر نوع عملکرد نظامی این رژیم از
ابتدای جنگ تا کنون اقدام می کنیم و می کوشیم دلایل انتخاب این راهبردها از سوی صهیونیستها ،کارایی این راهبردها و استراتژی های بازدارنده حماس را تحلیل
کنیم.
1- انتخابات رژیم صهیونیستی:انتخابات پارلمانی زودهنگام اسراییل در پیش است.افکار عمومی اسراییل بنا به نظر سنجی ها به سمت احزاب مقابل کادیما
(حزب حاکم) مانند شاس و لیکود(راستگراها )تمایل پیدا کرده اند.راستگراها از همان ابتدا شعار سخت گیری و منازعه با حماس را سر داده اند.حزب کادیما که
با بحران داخلی و کاهش مقبولیت روبرو است می خواست قبل از انتخابات وجهه ای تهاجمی و نظامی به خود گرفته و احزاب راستگرا را در این زمینه در نوعی
انفعال قرار دهد.
حزب کادیما که با بحران داخلی و کاهش مقبولیت روبرو است می خواست قبل از انتخابات وجهه ای تهاجمی و نظامی به خود گرفته و احزاب راستگرا را در این زمینه در نوعی انفعال قرار دهد.
2- دوران گذار در کاخ سفید:در کاخ سفید تحولات زیادی در حال انجام است.ساکنان جدید کاخ سفید در راهند و اوباما هنوز بر مسند مستقر نشده است.
اگرچه به نظر می رسد بین تیم سیاست خارجی اوباما و اسراییل هماهنگی کامل وجود دارد،اما انجام حمله در دوران گذار از ریسک کمتری برخوردار بود.
3- تمرکز افکار جهانی بر کریسمس: انجام حملات در روزهای پایان سال و کریسمس به همراه تعطیلات بین المللی باعث می شد که تمرکز رسانه ها و
افکار عمومی جهان به صورت کامل متمرکز نشود.هم چنین نگرانیهای مسائل بحران اقتصادی جهانی نیز می توانتست به عنوان زمینه دیگر تولید خبر و اطلاعات
به جای غزه قرار گیرد.
1-حمله برق آسا،غیر منتظره و سریع موشکی،هوایی و دریایی: دولت اسراییل می خواست بر خلاف جنگ 33 روزه به لبنان که روندی فرسایشی یافت ،
جنگ در زمانی بسیار کوتاه با از میان رفتن سران و کادرهای بلند پایه حماس به پایان برسد.لذا روز اول جنگ با حدود 300 شهید پرتلفات ترین روز جنگ بود.هم
چنین اسراییل با ارائه اطلاعات نادرست درباره زمان احتمالی جنگ و فریب سازمان امنیت دولت حماس از طریق مصر،توانست در روز اول با ویران سازی مقر دولت،
برخی وزارت خانه ها و مراکز نظامی و هم چنین سازمان امنیت دولت حماس،تعدادی از کادرهای این دولت را به شهادت برساند. اما نکته ای که اتفاق افتاد این
بود که علی رغم حمله اولیه شدید،بدنه اصلی کادرها و رهبران سالم ماندند و در طی روزهای بعدی به بازسازی خود و فعالیت نظامی و سیاسی پرداختند.
دولت اسراییل می خواست بر خلاف جنگ 33 روزه به لبنان که روندی فرسایشی یافت ، جنگ در زمانی بسیار کوتاه با از میان رفتن سران و کادرهای بلند
پایه حماس به پایان برسد.
2-ترور هدفمند رهبران:اسراییل می کوشد با ترور رهبران و فروپاشاندن کادرهای اصلی حماس زمینه فروپاشی داخلی این دولت را فراهم سازد.قتل عام رهبران
حماس در روز اول از برنامه های اسراییل بود که موفق به آن نشد.اگرچه در روزهای بعد ابوزکریا جمال از فرماندهان نظامی و نزار ریان از فرماندهان نظامی و
شخصیتهای مذهبی حماس توسط اسراییل به شهادت رسیدند اما هم چنان رهبران درجه اول و دوم حماس در غزه به فعالیت ادامه می دهند.دولت اسراییل
به دنبال شهادت رساندن فوزی برهوم سخنگوی حماس،اسماعیل هنیه نخست وزیر دولت فلسطین و رهبران گردانهای قسام می باشد.
3-کشتار مردم عادی به منظور ایجاد فضای ترس و نارضایتی: دولت اسراییل با محاصره غزه در صدد است ضمن ایجاد نارضایی از حماس میان مردم
با ایجاد کمبودها و ایجاد فضای نگرانی و ترس ،به ترور هدفمند کادرها و رهبران این جنبش دست زند تا این جنبش از درون ضعیف و حذف گردد.قتل عام مردم،
هدف قرار دادن نقاط غیر نظامی و افزایش تعداد شهدای زن و کودک مبین این نکته است.
اسراییل هم چنین به نوعی مجازات دستجمعی برای مردم غزه که از حماس حمایت می کنند در نظر گرفته است.
این مجازات دست جمعی و محاصره تاثیر بسیار ناگواری بر اقتصاد و فرهنگ این منطقه پدید آورده است .
4-حمله زمینی برای پایان کار:ارتش اسراییل از ورود به جنگ شهر هراس بسیاری دارد.ترس از حملات شهادت طلبانه،نبردهای چریکی و خانه به خانه و
احتمال بروز تلفات انسانی به ارتش اسراییل و عدم آمادگی افکار عمومی اسراییل برای هضم این مساله از عواملی است که ارتش اسراییل را برای ورود زود
هنگام نیروی زمینی به غزه مردد ساخته است.اگرچه حملات کماندویی ارتش اسراییل علیه مجاهدین حماس شروع شده ،تانکها به سمت شهر هجوم و حملات
خمپاره ای آغاز شده است،اما هدف این حملات انهدام قوای زمینی حماس،ترورهای هدفمند و نه آغاز جنگ تمام عیار خانه به خانه می باشد.از نگاه ارتش
صهیونیستی با از میان رفتن رهبران نظامی و کادرهای حماس و حذف منابع و ابزارهای ارتباطی آنها می توان به جنگ زمینی اقدام کرد.
راهبردهای حماس:
1-موشکهای ایجاد کننده ترس و نارضایتی:اگرچه در برخی از رسانه های غرب ،جهان عرب و اسراییل موشکهای قسام و یا گراد با برد و قدرت تخریب
کنندگی کم را بی اثر می دانند،اما کارویژه اصلی آن ایجاد نارضایی میان شهرک نشیان و در صورت تداوم اعمال فشار به دولت اسراییل برای اتمام جنگ است.
حفظ سکوهای پرتاب موشک از اولویتهای دفاعی حماس است.
کارویژه اصلی آن ایجاد نارضایی میان شهرک نشیان و در صورت تداوم اعمال فشار به دولت اسراییل برای اتمام جنگ است
2-اختفا و بقای رهبران: مهم ترین نکته ای که می تواند حماس را در تداوم این جنگ یاری بخشد ،حفظ حیات رهبران این جنبش و ستاد عملیات جنگی
می باشد.لذا می بایست رعایت تمام اصول حفاظتی ،امنیتی و اطلاعاتی در دستور کار قرار گیرد.
3-فرسایشی ساختن جنگ و تحلیل قوای اسراییل:جنگ 33 روزه نشان داد ارتش اسراییل مانند جنگهای 6 روزه 1967 و یا جنگ رمضان 1973 به
پیروزهای سریع و برق آسا عادت و علاقه دارد و طولانی شدن جنگ تمرکز صف و ستاد ارتش دشمن را به هم می ریزد.این ارتش استعداد تلفات زیاد انسانی
را ندارد و خرید زمان توسط حماس این فرصت را برای ضربه به و جود می آورد.در صورت انجام آرایش نظامی مناسب در جنگ زمینی که به تازگی آغاز شده،حماس
می تواند برون رفتی مناسب از بن بست احتمالی پیدا کند
سید حسین زرهانی
گروه جامعه و سیاست