آیت
الله العظمی محمد بهجت فومنی در اواخر سال 1334 ه.ق. در خانوادهای دیندار
و تقوا پیشه، در شهر مذهبی فومن واقع در استان گیلان، چشم به جهان گشود.
هنوز 16 ماه از عمرش نگذشته بود که مادرش را از دست داد و از اوان کودکی
طعم تلخ یتیمی را چشید.
کربلایی محمود بهجت، پدر آیت الله
بهجت از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و در ضمن اشتغال به کسب و کار، به
رتق و فتق امور مردم میپرداخت و اسناد مهم و قبالهها به گواهی ایشان
میرسید. وی اهل ادب و از ذوق سرشاری برخوردار بوده و مشتاقانه در مراثی
اهل بیت علیهمالسلام به ویژه حضرت ابا عبدالله الحسین علیهالسلام شعر
میسرود، مرثیههای جانگدازی که اکنون پس از نیم قرن هنوز زبانزد مداحان
آن سامان است.
آیت الله بهجت در کودکی تحت تربیت پدری
چنین که دلسوخته اهل بیت علیهمالسلام به ویژه سیدالشهداء علیهالسلام
بود، و نیز با شرکت در مجالس حسینی و بهرهمندی از انوار آن بار آمد. از
همان کودکی از بازیهای کودکانه پرهیز میکرد و آثار نبوغ و انوار ایمان
در چهرهاش نمایان بود، و عشق فوق العاده به کسب علم و دانش در رفتارش
جلوهگر.
از
جمله سخنانی که از زبان مبارکش درباره خود فرمود، این است که در ضمن سخنی
به مناسبت تجلیل از مقام معنوی استاد خود حضرت آیت الله نائینی(ره) فرمود:
«من در ایام نوجوانی در نماز جماعت ایشان شرکت مینمودم، و از حالات ایشان چیزهایی را درک میکردم.»
تحصیلات ابتدایی را در مکتبخانه فومن به پایان برد، و پس از آن در همان شهر به تحصیل علوم دینی پرداخت.
به
هر حال، روح کمالجو و جان تشنه او تاب نیاورد و پس از طی دوران مقدماتی
تحصیلات دینی در شهر فومن، به سال 1348 ه.ق. هنگامی که تقریباً 14 سال از
عمر شریفش میگذشت به عراق مشرّف شد و در کربلای معلّی اقامت گزید.
بنا به گفته یکی از شاگردان نزدیک ایشان، معظّم له خود به مناسبتی فرمودند:
«بیش از یک سال از اقامتم در کربلا گذشته بود که مکلّف شدم.»
بدینسان،
آیت الله بهجت حدود چهار سال در کربلای معلّی میماند و از فیوضات
سیدالشهداء علیهالسلام استفاده نموده و به تهذیب نفس میپردازد و در طی
این مدت بخش زیادی از کتابهای فقه و اصول را در محضر استادان بزرگ آن
دیار مطهّر میخواند.
در سال 1352ه.ق. برای ادامه تحصیل به نجف اشرف
مشرّف میگردد و قسمتهای پایانی سطح را در محضر آیات عظام از آن جمله
مرحوم آیت الله آقا شیخ مرتضی طالقانی به پایان میرساند.
یکی از
شاگردان آیت الله بهجت میگوید: در سالهای متمادی که در درس ایشان شرکت
میجویم هرگز نشنیدهام که جز در موارد نادر درباره خود مطلبی فرموده
باشد. از جمله سخنانی که از زبان مبارکش درباره خود فرمود، این است که در
ضمن سخنی به مناسبت تجلیل از مقام معنوی استاد خود حضرت آیت الله
نائینی(ره) فرمود:
«من در ایام نوجوانی در نماز جماعت ایشان شرکت مینمودم، و از حالات ایشان چیزهایی را درک میکردم.»
آیت
الله بهجت پس از اتمام دوره سطح، و درک محضر استادان بزرگی چون آیات عظام:
آقا سید ابوالحسن اصفهانی(ره)، آقا ضیاء عراقی(ره)، و میرزای نائینی(ره)،
به حوزه گرانقدر و پر محتوای آیتِ حقّ حاج شیخ محمد حسین غروی
اصفهانی(ره)، معروف به کمپانی وارد شد و در محضر آن علامه کبیر به تکمیل
نظریات فقهی و اصولی خویش پرداخت، و به یاری استعداد درخشان و تأییدات
الهی از تفکرات عمیق و ظریف و دقیق مرحوم علامه کمپانی، که دارای فکری
سریع و متحرک و همراه با تیزبینی بوده، بهرهها برد.
آیت الله محمد تقی مصباح درباره استفاده آیت الله بهجت از استادان خود میگوید:
«در
فقه بیشتر از مرحوم آقا شیخ محمد کاظم شیرازی - که از شاگردان مرحوم میرزا
محمد تقی شیرازی و از استادان بسیار برجسته نجف اشرف بود - استفاده کرده،
و در اصول از مرحوم آقای نائینی، و سپس بیشتر از مرحوم آقا شیخ محمد حسین
کمپانی اصفهانی فایده برده بودند، هم مدّت استفادهشان از مرحوم اصفهانی
بیشتر بود و هم استفادههای جنبی دیگر.»
سیر و سلوک و عرفان
آیت
الله بهجت، در ضمن تحصیل و پیش از دوران بلوغ، به تهذیب نفس و استکمال
معنوی همّت گمارده، و در کربلا در تفحّص استاد و مربی اخلاقی بر آمده و به
وجود آقای قاضی که در نجف بوده پی میبرد. و پس از مشرف شدن به نجف اشرف
از استاد برجسته خویش آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی کمپانی استفادههای
اخلاقی مینماید.
آیت الله مصباح در این باره میگوید:
«پیدا
بود که از نظر رفتار هم خیلی تحت تأثیر مرحوم آقا شیخ محمد حسین اصفهانی
بودند، چون گاهی مطالبی را از ایشان با اعجابی خاص نقل میکردند، و بعد
نمونههایش را ما در رفتار خود ایشان میدیدیم. پیدا بود که این استاد در
شکل گرفتن شخصیت معنوی ایشان تأثیر بسزایی داشته است.»
همچنین در
درسهای اخلاقی آقا سید عبدالغفار در نجف اشرف شرکت جسته و از آن استفاده
مینموده، تا این که در زمره شاگردان حضرت آیت الله سید علی قاضی(ره) در
آمده و در صدد کسب معرفت از ایشان بر میآید، و در سن 18 سالگی به محضر پر
فیض عارف کامل حضرت آیت الله سید علی آقای قاضی بار مییابد، و مورد
ملاطفت و عنایات ویژه آن استاد معظّم قرار میگیرد و در عنفوان جوانی
چندان مراحل عرفان را سپری میکند که غبطه دیگران را بر میانگیزد.
آیت الله بهجت، اشارات ابن سینا و اسفار ملاصدرا را نزد مرحوم آیت الله سید حسن بادکوبهای فرا گرفته است.
با
این که ایشان فقیهی شناخته شدهاند و بیش از سی سال است که اشتغال به
تدریس خارج فقه و اصول دارند، ولی همواره از پذیرش مرجعیت سر باز زدهاند.
آقای مصباح درباره علت پذیرش مرجعیت از سوی ایشان و نیز پیرامون عدم تغییر وضعیت آیت الله بهجت بعد از مرجعیت میگوید:
«بعد
از مرجعیت منزل آیت الله بهجت هیچ تغییری نکرده است، ملاقات و پذیرایی از
بازدید کنندگان در منزل امکان ندارد لذا در اعیاد و ایام سوگواری، در مسجد
فاطمیه از ملاقات کنندگان پذیرایی میشود. اصولاً قبول مرجعیت ایشان به
نظر من یکی از کرامات ایشان است، یعنی شرایط زندگی ایشان آن هم در سن
هشتاد سالگی به هیچ وجه ایجاب نمیکرد که زیر بار چنین مسؤلیتی برود، و
کسانی که با ایشان آشنایی داشتند هیچ وقت حدس نمیزدند که امکان داشته
باشد آقا یک وقتی حاضر بشوند پرچم مرجعیت را به دوش بکشند و مسولیتش را
قبول بکنند. و بدون شک جز احساس یک وظیفه متعین چیزی باعث نشد که ایشان
این مسؤلیت را بپذیرند. و باید گفت که رفتار ایشان در این زمان با این
وارستگی و پارسایی، حجت را بر دیگران تمام میکند که میشود در عین مرجعیت
با سادگی زندگی کرد، بدون این که تغییری در لباس، خوراک، مسکن، خانه و
شرایط زندگی پیش بیاید.»
تا اینکه بعد از فوت مرحوم آقای سید
احمد خوانساری(ره) جلد اول و دوم کتاب «ذخیره العباد» (جامع المسائل
کنونی) را به قلم خود تصحیح و در اختیار خواص گذاشتند، و پیش از فوت مرجع
عالیقدر حضرت آیه الله العظمی اراکی(ره) اجازه نشر رساله عملیه خویش را
دادند، سرانجام وقتی جامعه مدرسین با انتشار اطلاعیهای هفت نفر از آن
جمله حضرت آیه الله العظمی بهجت را به عنوان مرجع تقلید معرفی کرد و
عدهای از علمای دیگر از جمله آیت الله مشکینی و آیت الله جوادی آملی و
... مرجعیت ایشان را اعلام کردند، به دنبال درخواستهای مصرانه و مکرر
راضی شدند تا رساله عملیه ایشان در تیراژ وسیع به چاپ برسد، با این حال از
نوشتن نام خویش بر روی جلد کتاب دریغ ورزیدند.
در همین ارتباط یکی
از مرتبطین ایشان میگوید: ایشان پیش از درگذشت آیت الله العظمی اراکی چون
مطلع شدند جامعه مدرسین نظر به معرفی ایشان را دارند پیغام دادند که راضی
نیستم اسمی از بنده برده شود.
بعد از فوت مرحوم اراکی و پیام
جامعه مدرسین و اطلاع از انتشار اسمشان فرمودند: «فتاوای بنده را در
اختیار کسی قرار ندهید. از ایشان توضیح خواسته شد فرمودند: صبر کنید، همه
رساله خود را نشر دهند، بعدها اگر کسی ماند و از دیگران تقلید نکرد و فقط
خواست از ما تقلید کند آن وقت فتاوی را منتشر کنید» چندین ماه پس از این
رخداد رساله ایشان توسط بعضی از اهل لبنان به چاپ رسید.
ایشان
بعد از تکمیل دروس، در سال 1363 ه.ق. موافق با 1324 ه.ش. به ایران مراجعت
کرده و چند ماهی در موطن خود فومن اقامت گزید و بعداً در حالی که آماده
بازگشت به حوزه علمیه نجف اشرف بود، قصد زیارت حرم مطهر حضرت معصومه
علیهاالسلام و اطّلاع یافتن از وضعیت حوزه قم را کرد، ولی در طول چند ماهی
که در قم توقف کرده بود، خبر رحلت استادان بزرگ نجف، یکی پس از دیگری
شنیده می شد، لذا ایشان تصمیم گرفت که در شهر مقدس قم اقامت کند.
در
قم از محضر آیت الله العضمی حجت کوه کمرهای استفاده کرده و در بین
شاگردان آن فقید سعید درخشید. چند ماهی از اقامت حضرت آیه الله العظمی
بروجردی در قم نگذشته بود که آیت الله بهجت وارد قم شد، و همچون حضرات
آیات عظام امام خمینی، گلپایگانی و ... به درس فقید سعید مرحوم بروجردی
حاضر شد.
آیت الله بهجت در همان ایام که در درس آیات عظام
اصفهانی، کمپانی و شیرازی حضور مییافت، ضمن تهذیب نفس و تعلم، به تعلیم
هم می پرداخت و سطوح عالیه را در نجف اشرف تدریس میکرد. پس از هجرت به قم
نیز پیوسته این روال را ادامه میدادند. در رابطه با تدریس خارج فقه توسط
ایشان نیز در مجموع میتوا ن گفت که ایشان بیش از چهل سال است که به تدریس
خارج فقه و اصول اشتغال دارند و به واسطه شهرت گریزی غالباً در منزل تدریس
کرده است، و فضلای گرانقدری سالیان دراز از محضر پر فیض ایشان بهره
بردهاند.
آیت الله مصباح در مورد روش تدریس ایشان می گوید:
«
ایشان در بیان مطالب سعی می کردند ابتدا مسأله را از روی کتاب شیخ انصاری
قدس سره مطرح کنند، و بعد هر کجا مطلب قابل توجهی از دیگران مخصوصاً از
صاحب جواهر قدس سره در طهارت، و از مرحوم حاج آقا رضا همدانی و دیگران
مطالب برجسته ای داشتند آن را نقل می کردند، و بعد هر جا خود ایشان نظر
خاصی داشتند آن را بیان می کردند. این شیوه از یک طرف باعث این می شد که
انسان از نظر استادان بزرگ در یک موضوع آگاه بشود و در عین حال صرفه جویی
در وقت می شد. استادان دیگر هم برای تدریس شیوه های جالبی داشتند که شاید
برای مبتدی مفیدتر بود که هر مطلب را از هر استاد جداگانه طرح می کردند،
ولی خوب این باعث می شد که وقت بیشتری گرفته بشود و احیاناً مطالبی تکرار
بشود.
در ضمن تدریس، در
میان نکته هایی که از خود ایشان ما استفاده می کردیم و طبعاً بعضی از این
نکته ها چیزهایی بود که ایشان از استادانشان شفاهاً دریافت کرده بودند، به
مطالب بسیار ارزنده و عمیق و دارای دقتهای کم نظیری بر می خوردیم. »
گواهی
استادان و هم دورهایها و نیز شاگردان برجسته که بخشی از آن در ذیل
میآید نمایانگر دقت نظر و نبوغ برجستگی علمی ایشان است: از آن جمله گویند:
روزی
ایشان در درس کفایه یکی از شاگردانِ مرحوم آخوند خراسانی به نحوه تقریر
مطالب آخوند خراسانی توسط استاد اعتراض میکند، ولی با توجه به این که از
همه طلاب شرکت کننده در درس کم سنتر بوده در جلسه بعدی پیش از حضور استاد
مورد اعتراض و انتقاد شدید شاگردان دیگر قرار میگیرد، ولی در آن هنگام
ناگهان استاد وارد میشود و متوجه اعتراض شاگردان به ایشان میگردد. سپس
خطاب به آنان میفرماید: «با آقای بهجت کاری نداشته باشید.» همه ساکت
میشوند آنگاه استاد ادامه میدهد: «دیشب که تقریرات درس مرحوم آخوند را
مطالعه میکردم متوجه شدم که حقّ با ایشان است» و پس از این سخن، از جدیت
و نبوغ آیت الله بهجت تمجید مینماید.
مرحوم علامه محمدتقی جعفری میگوید:
«آن
هنگام که در خدمت آقا شیخ کاظم شیرازی مکاسب میخواندیم، آیت الله بهجت
نیز که اینک در قم اقامت دارند، در درس ایشان شرکت مینمودند، خوب یادم
هست که وقتی ایشان اشکال میکردند آقا شیخ کاظم با تمام قوا متوجه میشد،
یعنی خیلی دقیق و عمیق به اشکالات آقای بهجت توجه میکرد، و همان موقع
ایشان در نجف به فضل و عرفان شناخته شده بود.»
آیت الله مشکینی میگوید:
«ایشان از جهت علمی (هم در فقه و هم در اصول) در یک مرتبه خیلی بالایی در میان فقهای شیعه قرار دارند.»
حجة السلام والمسلمین امجد میگوید:
«ایشان
در علمیت در افق اعلی است. فقیهی است بسیار بزرگ، و معتقدم که باید
مجتهدین پای درسشان باشند تا نکته بگیرند و بفهمند، و حق این است که درس
خارج را باید امثال آیت الله بهجت بگویند نه آنهایی که به نقل اقوال بسنده
میکنند.»
شهید بزرگوار استاد مطهری(ره) نیز به درس ایشان عنایت خاصّی داشتند. آیت الله محمد حسین احمدی یزدی در این رابطه میگوید:
«آیت
الله شهید مطهری درباره درس آیت الله بهجت به ما خیلی سفارش میکرد و
میفرمود: حتماً در درس ایشان شرکت کنید مخصوصاً در اصول، چون آقای بهجت
درس آقا شیخ محمدحسین اصفهانی را دیده حتماً در درس ایشان شرکت کنید.»
حضرت
آیت الله بهجت دارای تألیفات متعددی در فقه و اصول هستند که خود برای چاپ
اکثر آنها اقدام نکردهاند، و گاه به کسانی که میخواهند آنها را حتی با
غیر وجوه شرعیه چاپ کنند، اجازه نمیدادند و میفرمودند: هنوز بسیاری از
کتابهای علمای بزرگ سالهاست که به گونه خطی مانده است، آنها را چاپ کنید
نوبت اینها دیر نشده است.
فهرست عمده تألیفات ایشان که برخی نیز با اصرار و پشتکاری برخی از شاگردانشان به چاپ رسیده، عبارتند از:
الف) کتابهای چاپ شده:
1. رساله توضیح المسائل ( فارسی و عربی )
2. مناسک حجّ
دو کتاب فوق توسط برخی از فضلا بر اساس فتاوی ایشان تألیف و پس از تأیید آقا به چاپ رسیده است.
3. وسیله النجاة
این
کتاب در بردارنده نظرات فقهی ایشان در اکثر ابواب فقه است که در متن وسیله
النجاه آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی(ره) گنجانده شده و نهایتاً
جلد نخست آن با تأیید ایشان به چاپ رسیده است.
4. جامع المسائل
این
کتاب مجموعه حواشی ایشان بر کتاب « ذخیره العباد» استادش آیت الله العظمی
محمد حسین غروی اصفهانی، و نیز تکمیل آن تا آخر فقه می باشد، که قسمتهایی
از آن ابتدا با نام « ذخیره العباد» با حروفچینی نه چندان زیبا و در تعداد
نسخه اندک در اختیار برخی از شاگردان و خواصّ ایشان قرار گرفت، و بعداً
جلد اول از این مجموعه که قرار است در پنج مجلد به چاپ برسد، به خاطر کثرت
فروع فقهی که توسط حضرت آیت الله بهجت بر اصل کتاب افزوده شده و جامعیت آن
« جامعُ المسائل » نام گرفته و به همت برخی از شاگردان ایشان به چاپ رسید.
ب) تألیفات آماده چاپ و نشر:
1. جلد اول از کتاب صلوة
آیت الله بهجت در این کتاب با سبکی ویژه و تلخیص مطالب به ترتیب مباحث
«جواهر الکلام» به بیان نظریات نو و ابتکاری خویش پرداخته اند.
2. جلد اول از دوره اصول
این
کتاب تقریبا" به ترتیب « کفایه الاصول» نگارش یافته است، و بارها توسط
ایشان مورد مداقّه و تجدید نظر قرار گرفته، و نظریاتی نو در بسیاری از
مباحث اصول را در بردارد.
3. تعلیقه بر مناسک شیخ انصاری
این کتاب در بردارنده نظرات ایشان درباره مناسک حجّ می باشد.
ج) تألیفاتی که هنوز اقدام به چاپ آنها نشده است:
1. بقیه مجلّدات دوره اصول
2. حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری
که
به ترتیب مکاسب شیخ انصاری(ره) از اول تا انجام، و پس از اتمام آن ادامه
مباحثی که در مکاسب مطرح نشده بر اساس متن « شرائع الاسلام » نگارش یافته
است، ایشان در این دوره از مباحث فقهی نظرات جدیدی را ارائه داده اند.
3. دوره طهارت
در این کتاب نیز آیت الله بهجت بسان دوره « کتاب الصلوة » به ترتیب مباحث
« جواهر الکلام» با تلخیص و نو آوری نظرات خویش را مطرح نموده اند.
4. بقیه مجلّدات دوره کتاب الصلوة
همچنین
ایشان در تألیف سفینة البحار با مرحوم حاج شیخ عباس قمی (ره) همکاری داشته
اند، و قسمت زیادی از سفینة البحار خطی، به خط ایشان نوشته شده است.
با
توجه به اینکه ایشان به خاطر شهرت گریزی عمدتاً در منزل خود تدریس می
کردند، با وجود این افراد بسیاری از محضر آن جناب استفاده کردهاند که
برخی از آنان خود صاحب رساله و فتوا میباشند، اینک نام بعضی دیگر از آنان
را با حذف القاب ذکر میکنیم:
1. محمد تقی مصباح یزدی.
2. عبدالمجید رشید پور.
3. سید مهدی روحانی.
4. علی پهلوانی تهرانی.
5. مختار امینیان.
6. محمدهادی فقهی.
7. هادی قدس.
8. محمود امجد.
9. محمد ایمانی.
10. محمد حسن احمدی فقیه یزدی.
11. محمد حسین احمدی فقیه یزدی.
12- مسعودی خمینی
13- سید رضا خسروشاهی.
14- حسن لاهوتی
15- عزیز علیاری
16- سید محمد مؤمنی
17- حسین مفیدی
18- جواد محمد زاده تهرانی
19- سید صابر مازندرانی
20- شهید نمازی شیرازی .
گروه دین و اندیشه تبیان، گردآوری مهری هدهدی