سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام به تمام بینندگان عزیز

قبل از هرچیز عید سعید فطر رابه همه تبریک میگویم

من ازامروز هرروز دراین وبلاگ مطلب میزنم تامثل وبلاگ قبلیم بشه


 

 

 

پانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن 

 

 

 

 

 پانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن

 پانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن

پانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن

پانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن

پانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن

پانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن

پانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن

پانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن

پانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن

پانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن

پانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن

پانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن

پانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن

نمایی از نمایشگاه قرآن

پانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن

نمایی از نمایشگاه قرآن

پانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن

پانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن

پانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن

نمایی از نمایشگاه قرآن

 

پانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن

پانزدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن

 

 



خلاصه قسمت 49 سریال جواهری در قصر!!

پادشاه از یانگوم می پرسد که حالا چه خواسته ای دارد و یانگوم خواسته ی خود را مطرح می کند و از پادشاه می خواهد که او را به مرکز بهداشت عمومی بفرستد...

با دستور پادشاه مبنی بر تغییر پست ها ، اول از همه پزشک شین به مرتبه چهارم ترفیع پیدا می کند و پزشک یونگ به مرتبه پنجم ترفیع پیدا می کند...

پس یانگوم کار خود را در مرکز بهداشت عمومی شروع می کند...

یانگوم به دیدن افسرمین می رود و از او می خواهد که به بیمارانی که در مرکز بهداشت عمومی هستند درس بدهد...

افسرمین به بیمارانی که در مرکز بهداشت عمومی هستند درس می دهد...

یانگوم هر روز به مطالعه و درمان بیماران می پردازد و برای بیماران دارو درست می کند...

بانوی جدید آشپزخانه قصر تمام بانوان دربار را جمع می کند واعلام می کند که به دلیل بالا بودن سن و فقدان انرژی قصد کناره گیری از مقام بانوی اولی را دارد...

به همین منظور اعلام می کند که  قصد دارد مسابقه ای در جشن تولد شاهزاده بگیرد و بانوان دربار برای این مسابقه باید یک خوراک آماده کنند...

جشن تولد شاهزاده برگزارمی شود و هرکدام از بانوان خوراکی را آماده می کنند...

 

بانوی اول آشپزخانه اعلام می کند که ملکه تصمیم خود را گرفته اند و بانو مین را به عنوان بانوی اول آشپزخانه انتخاب کرده اند...

بانو مین به دیدن یانگوم می رود و یانگوم برای کمک به او دفترچه آشپزی به او می دهد که شامل چیزهایی است که  از بانو هن یاد گرفته و همه چیزهای دیگری که یاد گرفته است...

بانو مین از او می پرسد که چرا او قصد دادن این دفترچه پزشکی را به او دارد...

که یانگوم اعلام می کند من احساس بدی نسبت به نگهداشتن این کتاب داشتم وحالا فکر می کنم صاحب اصلی این کتاب پیدا شده است و این به تو کمک خواهد کرد ، چون من عادت داشتم همه جزئیات را در دفترچه بنویسم...

 

بانو مین از یانگوم تشکر می کند اما می گوید که من احساس گناه می کنم زیرا این مقامی است که کسانی مثل بانو یونگ داشتند و بانو هن و بانو چویی برای آن کامل شدند ، این مقامی برای افراد تلاشگر مثل توست پس چطور یک کسی مثل من می تواند این را بگیرد...

یانگوم می گوید که شما شخصی بودید که بدون هیچ عامل دیگری آشپزی می کردید و بانو هن هم اغلب شما را تحسین می کرد و شما شخص درستی هستید برای ادامه دادن میراث بانو یونگ و بانو هن پس شما به خوبی کار خود را انجام خواهید داد...

در این هنگام شین بی وارد می شود و اعلام می کند که با دستور ملکه آمده ام تا به شما بگویم که فردا باید به ملکه گزارش دهید...

یانگوم به دیدن ملکه می رود و ملکه از او می خواهد که به قصر برگردد و به یانگوم می گوید که حالش مساعد نیست و می گوید زمانی که قلب من سالم نیست ، چگونه جسم من می تواند سالم باشد...

وقتی من به موقعیتی که پسرم و من در آن هستیم فکر می کنم احساس اندوه می کنم من نباید پرنس را به دنیا می آوردم قصر مکان ترسناکی است اینجا اگر نتوانی زنده بمانی باید بمیری بعد از این که شما زندگی شاه را نجات دادید مردم اطراف اینجا با بدگمانی به من نگاه می کنند ، آنها دوست دارند آن را تا زمانی که پادشاه بر تخت سلطنت است اما زمانی که پرنس کرون بر تخت بنشیند...

این یک طلسم نفرین نوشته شده برای پرنس است من چطور می توانم یک لحظه آرام باشم ، چطور قلب من می تواند بیمار نباشد ، پس یانگوم لطفا بیماری قلبی من را درمان کن ، دوباره بانوی پزشک مسئول باش و بانوی پزشک برای پرنس کرون ضعیف باش...

در این هنگام یکی از بانوان دربار یانگوم را صدا می زند و به او اعلام می کند که پرنس کرون بیماری لاعلاج قلبی دارد و آن را از زمان بچگی تحمل می کند و هیچ دارویی برای درمان او وجود ندارد...

یانگوم به دیدن ملکه می رود و اعلام می کند که نمی تواند چنین کاری را انجام دهد ، یانگوم می گوید که من بی پروایانه عمل کرم برای باز پس گرفتن موقعیت بانو هن و مادرم با وجود اینکه من می دانستم آنها نمی توانند به زندگی برگردند من زندگی ام را به خطر انداختم و این فقط برای ادامه میراثی بود که آن ها به جا گذاشته بودند ، آنها فکر می کردند غذایی که می رود داخل دهان های مردم نباید برای بدست آوردن قدرت استفاده شود و من تصمیم دارم میراث آنها را ادامه بدهم من به درستی پزشکی را تمرین کردم و فقط از آن استفاده می کنم که برای درمان و نجات مردم و هیچ دلیل دیگری نمی تواند پشت آن باشد این محدودیت من است...

ملکه رو به یانگوم می کند و می گوید با وجود آن که زندگیتان در دستان من هست که یانگوم می گوید شما می توانید زندگی من را بگیرید اما شما نمی توانید خواسته من را بگیرید پس زندگی مرا بگیرید ملکه به یانگوم می گوید پس شما بانوی همراه من خواهید بود شما می توانید یک بانوی دربار باشید حالا که موقعیت شما به حال اول باز گشته است کنار من بمان ، من مطمئنم شما آن را انجام خواهید داد...

در این هنگام پادشاه وارد می شود و از ملکه می پرسد چه مکالمه مهمی شما با یانگوم داشتید ، ملکه می گوید که از یانگوم برای بانوی دربار استفاده کرده است و از او خواسته است که بانوی همراه او باشد...

پادشاه به سرپرست پیشکار دستور می دهد که یانگوم را مخفیانه به اقامتگاه سوک وون فرا خوانده شود پادشاه که سخنان ملکه و یانگوم را شنیده بود از یانگوم می پرسد آن چه هست  که شما مایل نیستید انجام بدهید حتی اگر به بهای زندگی تان باشد که یانگوم می گوید من نمی توانم به شما بگویم...

افسرمین و یانگوم تصمیم می گیرند قصر را ترک کنند به همین منظور افسرمین از یانگوم فرصت می خواهد تا او بتواند استعفای خود را تحویل قصر بدهد...

پادشاه در حضور وزرا یانگوم را به عنوان بانوی پزشک انتخاب می کند که این کار باعث مخالفت وزرا می شود اما پادشاه اعلام می کند یانگوم از این به بعد پزشک شخصی من خواهد بود...

 


 




یک دیکشنری فارسی به انگلیسی با سرعت خیلی خوب
                             

                                     

بعد از اینکه کلمه رو وارد کردید، به قسمت Option بروید و Translate رو بزنید،. معنی کلمه نشان داده خواهد شد

تنظیمات(Settings) این قسمت برای تنظیمات برنامه است ...

                                  

   دانلود       نظر یادتون نره          

Resume & Download Manager Suport


FIFA World Cup 3D برای سونی اریکسون
بازی جام جهانی 2006 بسیار زیبا 2006 FIFA World Cup 3D برای گوشی های سونی اریکسون با کیفیت خوب بازی جذاب فوتبال را بازی کنید.

                                                             

 با حجم 308 کیلوبایت دانلود

 پسورد : www.ir-tci.org  ( به کوچک بودن تمام حروف دقت کنید


بازی برتر دنیا در سال 2006 برای موبایل
بالاخره رده بندی 10بازی برتر دنیا هم اعلام شد.این بازیها بر طبق نظر کارشناسان و نظرسنجی که از مردم جهان در سال 2006 گرفته شد، انتخاب شده اند.ما در سایت تخصصی موبایل این 10 بازی را برای شما عزیزان جمع آوری کرده ایم.فرمت تمامی بازیها جاوا است و بر روی اکثریت گوشیها قابل نصب می باشد.بازیها به ترتیب رتبه عبارتند از :

1 - Doom RPG


2 - Prince Of Persia
3 - Lumines
4 - Splinter Cell
5 - XIII
6 - Midnight Pool
7 - Worms Forts
8 - Tower Bolxx
9 - Fifa 2007
10 - Zuma

 

Prince Of Persia - با حجم 209 کیلوبایت دانلود

Splinter Cell - با حجم 203 کیلوبایت دانلود

Fifa 2007 - با حجم 313 کیلوبایت دانلود


میلاد کریم اهل بیت اما حسن مجتبی مبارک


ابتدا نیت کن

 سپس سوره اخلاص را ۳ مرتبه بخوان

بر محمد و آل محمد ۳ صلوات بفرست

بسم الله


 

اف برتو دنیای دنی

درپیش چشمان علی(ع)

سیلی به زهرامی زنند 

آنان را که ازمرگ می ترسند ازکربلا میرانند

دروغ ها چون لباس های کثیف روی هم جمع می شوند

ضرب المثل آلمانی


   خلاصه قسمت چهل و هفتم سریال جواهری در قصر

پس از رفتن یانگرو ، پانسول چویی خطاب به بانو چویی می گوید که ما هم اکنون توانستیم بانو یون را به بیرون از قصربفرستیم وباعث ناپدید شدن دو شاهد شدیم وحالا باید با خواسته او موافقت کنیم ولی در مورد خلاصی از شر یانگوم چه کنیم ، که بانو چویی می گوید با این کار جرم خودمان را آشکار می کنیم زیرا آقای مین ، نخست وزیر جناح چپ و ملکه فقط نظاره گر نخواهند بود...

یانگرو به دیدن یانگوم می رود...

یانگوم از او می پرسد که برای چه به این جا آمده است ، که یانگرو نامه هایی که در آن ها دستوراتی است را به یانگوم می دهد ومی گوید که این ها دستورات مهمی هستند یکی از طرف بانو چویی و یکی از طرف وزیر اوو...

بانو چویی به من گفته که ناپدید شوم و وزیر اوو نیز این نامه را داده است تا ببرم دفتر دادستانی تا به آنها بگویم که بانو چویی با تو چه کرده است ، بنابراین سرنوشت آنها به من بستگی دارد که یانگوم باز می پرسد که برای چه به این جا آمده است که یانگرو اعلام می کند تو نمی دانی ، آنها این کار را کردن چون من همه چیز را می دانم...

و از یانگوم می خواهد به او کمک کند تا او نیز بتواند به یانگوم کمک کند و به وسیله ارتباطی که با ملکه دارد او را به سمت بانوی منشی های سلطنتی برساند ، که یانگوم به او اعلام می کند من به تو هیچ قولی نمی دهم ، زیرا بدون کمک تو می توانم این کار را انجام دهم وتنها راهی که الان برای زنده ماندن تو باقی مانده است که بروی اعتراف کنی وطلب بخشش کنی ، پس به دفتر دادستانی برو...

در همین زمان بانو چویی نیز به دیدار یانگوم می رود و به یانگوم می گوید میونگی کجاست و باعث تعجب یانگوم وهمسر کنگ داگو می شود...

بانو چویی به همراه یانگوم به محل دفن میونگی می روند که بانو چویی اعلام می کند من و میونگی زمانی که هشت سالمان بود واد قصر شدیم او بسیار شجاع بود و چیزهای زیادی به من آموخت اما من کارهای بد زیادی در حق دوستم انجام دادم...

من زندگیم را مدیون او هستم که این برای من بسیار عذاب آور است و از تو می خواهم که مرا ببخشی و از تو می خواهم همانند میونگی زانو بزنی و مرا ببخشی...

که یانگوم رو به بانو چویی می کند ومی گوید که من مطمئنم قلبتان از مادرم بخشش می خواهد و می دونم که این رنج باعث شده این کار را بکنید ، بنابراین به دفتر دادستانی بروید وهمه چیز را بگویید...

 که بانو چویی از او می خواهد که به او وخانواده اش رحم کند که یانگوم می گوید پشیمانی یعنی این که شما مسئولیت آنچه را که انجام دادید بپذیرید...

در همین هنگام به پانسول چویی و بانو چویی اطلاع می دهند که یانگرو ناپدید شده است و دیشب با وزیر اوو نیز ملاقات داشته است...

یانگرو تصمیم خود را می گیرد و به سوی دفتر دادستانی می رود که در راه به وسیله نیروهای پانسول چویی ربوده می شود و خود را در برابر پانسول چویی وبانو چویی می بیند و آنها نامه ای راکه وزیر اوو به و داده بود راپیدا می کنند و به او می گویند که ما به تو فرصت داده بودیم...

معاون وزیر اوو به دیدار او می رود و او را از مشکل به وجود آمده مطلع می کند و معاون وزیر اوو از وزیر می خواهد که به دیدن ملکه مادر برود...

که وزیر اوو به دیدن ملکه مادر می رود و اجازه ورود می خواهد که بانو چویی به یکی از بانوان اعلام می کند که به وزیر اوو بگویند که ملکه مادر مریض است واو فردا بیاید...

در همین هنگام بانو چویی از افرادی که در اتاق هستند می خواهد که به بیرون بروند و به ملکه مادر می گوید که وزیر اوو در این مدت خلاف های بسیاری مرتکب شده است...

افسرمین به دیدار یانگوم می رود و به او اعلام می کند که بانو یون به جرم های وزیر اوو اعتراف کرده است که یانگوم می گوید پس هم اکنون جان او در خطر است ، زیرا او دیشب پیش من آمده بود و می گفت که بانو چویی گفته فرار کند و وزیر اوو نیز به او گفته به جرم های بانو چویی اعتراف کند...

وزیر اوو که متهم شده است مورد باز جویی قرار می گیرد که در این هنگام افسرمین وارد می شود و می گوید که یانگرو کشته شده است...

یونسنگ که از مرگ یانگرو مطلع شده است یاد خاطرات گذشته خود با یانگرو می افتد...

پادشاه که به دیدار یونسنگ رفته است علت ناراحتی را از او جویا می شود ...

 که یونسنگ از او می خواهد که با در خواست پزشک یانگوم موافقت کند ، که پادشاه اعلام می کند که وزیر اوو و بانو چویی نیز با این موضوع در ارتباط هستند که مشکل فقط آن ها نیستند زیرا آنها اطرافیان با نفوذی دارند که یونسنگ اعلام می کند که یانگوم وصیت نامه ای قبل از مرگ پزشک قصر از او گرفته است...

پادشاه از پیشکار می خواهد که پیش یانگوم برود و وصیت نامه ای را که او از پزشک قصر گرفته است از او بگیرد...

یکی از بانوان پزشک به دیدن یانگوم می آید و به او اعلام می کند که ملکه مادر می خواهد او را ببیند...

یانگوم به دیدار ملکه مادر می رود که ملکه مادر از او آن وصیت نامه را می خواهد ، که یانگوم اعلام می کند که آن وصیت نامه را ندارد...

گیومیونگ از بانو چویی می پرسد که آیا آن وصیت نامه را به ملکه داد ، که بانو چویی اعلام می کند به خدمتکارها بگو بروند و یوئل یی رابیاورند...

در این زمان پیشکار به پیش یانگوم می رود و به او اعلام می کند که پادشاه آن وصیت نامه را می خواهد ببیند که یانگوم اعلام می کند که چنین وصیت نامه ای وجود ندارد...

بانو چویی به یوئلی می گوید که آیا او تصمیم خود را گرفت که یوئلی می گوید بله او از حرف های شما اطاعت می کند که بانو چویی می گوید حالا باید تو برای من کاری انجام دهی ، تو باید این نامه را به دفتر سران امور داخلی ببری...

یوئلی به دفتر سران امور داخلی می رود و نامه ای را که بانو چویی به او داده بود را به آنها می دهد و آنها از او می پرسند که او چگونه این وصیت نامه را بدست آورده است...

بانو چویی و گیومیونگ به دیدار یونسنگ می روند و اعلام می کنند که یک پیغام از دفتر سران امور داخلی دریافت کرده اند که تمام بانوانی که با موضوع اردک گوگردی در ارتباط هستند باید بیایند وشهادت بدهند به خاطر همین بانو مین باید با ما بیاید...

تمامی افرادی که با موضوع اردک گوگردی در ارتباط بوده اند در اتاق سران امور داخلی جمع شده وبه سوالات پاسخ می دهند و هرکدام دیگری را مقصر می دانند...

که در این لحظه پزشک قصرکه همه فکر می کنند خودکشی کرده است به همراه افسرمین ویانگوم وارد اتاق می شود و باعث حیرت حاضرین می شود...


باسلام به همه ی خوانندگان عزیز.من ابوالفضل بغلانی مدیر دو وبلاگ در بلاگفا هستم که الان در حال حاضر مدیریت این وبلاگ رو هم به عهده دارم.






شنیدم این پسره هم باباش یه روز سامورایی بوده اونم داره میره سامورایی بشه!


همه این آرم را می شناسیم. آرم شرکت نوشابه ی کوکاکولا هست

 

و حالا اگه برعکس بشه چی؟؟؟... کمی دقت کنی نوشته العیاذ بالله لا محمد لا مکه

مرگ بر آمریکا

و این هم شرکت پپسیه آمریکا

اگه فکر می کنید اتفاقیه به این نکته توجه کنید که چرا سومین C ( در کلمه Cola ) این قدر کشیده شده و پیچ خورده تا حرف ‌‌{ ک } درست در بیاید

الکی اسمشو این که نذاشتن قصه داره طولانی

pay each penny save israel

یعنی: هر پنی[کوچکترین واحد پول در آمریکا و انگلیس] را بپردازید تا برای اسرائیل ذخیره شود!!!

بله هر ریال از پول من و شما برای اسرائیل ذخیره می شود.

نمی دانم بخندم یا گریه کنم، فقط بیایید کمی بیشتر فکر کنیم و ببینیم چگونه باید عمل نماییم.

 آیا از این به بعد باید با شعار مرگ بر آمریکا، کوکاکولا و پپسی کولا بنوشیم؟!؟!؟

وبلاگ majid.sh



<   <<   31   32   33