زندگى ابو الحسن على الهادى ابن محمد الجواد ابن على الرضا ابن موسى الکاظم ابن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن على زین العابدین بن الحسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام.
شیخ در مصباح مىنویسد: روایتشده است که حضرت ابو الحسن على بن محمد عسکرى (ع) در روز 27 ذى حجه به دنیا آمد. سپس وى مىگوید: ابن عیاش گفته است: میلاد ابو الحسن ثالث روز دوم رجب بوده است. همچنین وى تولد آن حضرت را روز پنجم هم ذکر کرده است. شیخ گوید: ابراهیم بن هاشم قمى گفته است: ابو الحسن عسکرى (ع) در روز سه شنبه سیزدهم رجب از سال 214 هجرى دیده به دنیا گشود».
کلینى در کافى نویسد: آن حضرت در نیمه ذى حجه از سال 212 به دنیا آمد. البته برخى نیز روایت کردهاند که تولد آن حضرت در ماه رجب و در سال 214 بوده است. در کشف الغمة نیز گفته شده است که آن حضرت در روز جمعه پا به دنیا گذارد.
شیخ مفید گوید: «محل تولد آن حضرت در صریا، یکى از قراى مدینه بود».
نگارنده: در بسیارى از نسخ جاى ولادت آن حضرت را همین قریه و با همین املا نوشتهاند و در برخى از نسخ ضبط آن به صورت«صربا» بوده است. البته نام چنین محلى نه در معجم البلدان و نه در هیچ یک از کتب لغت ذکر نشده است. تنها ابن شهر آشوب در مناقب، در بخش الجلاء و الشفاء، گفته است: صریا قریهاى است که موسى بن جعفر آن را به فاصله سه میلى از شهر مدینه بنا کرده است.
امام هادى (ع) به قولى در بیست و پنجم جمادى الاخره و به قول دیگر، در سوم رجب و به دیگر قول در روز دوشنبه بیست و هفتم جمادى الاخره در نیمه روز و در سال 254 هجرى، در شهر سامراء دیده از جهان فروبست. آن حضرت در روزگار خلافت معتز وفات یافت و بنابراین، عمر آن حضرت اندکى کمتر از چهل سال یا 41 سال و شش و یا هفت ماه بوده است. از این مدت، شش سال و پنج ماه با پدرش و 33 سال و چند ماه، به قولى نه ماه، پس از وى زیسته که این مدت را دوران امامت و خلافت آن حضرت محسوب کردهاند. آن امام (ع) دنباله خلافت معتصم و سپس خلافت واثق ، متوکل ، منتصر ، مستعین و معتز را درک کرد و در پایان حکومت معتمد، به شهادت رسید.
مدت اقامت آن حضرت در سر من راى، بیست سال و چند ماه بود و پس از وفات، در خانهاش واقع در سر من راى به خاک سپرده شد.
مادر آن حضرت کنیزى بود به نام سمانه مغربیه. و در مناقب است که مادرش معروف به سیده ام الفضل بود.
کنیه وى ابو الحسن بود. برخى نیز وى را ابو الحسن ثالث مىخواندند.
ابن طلحه گوید: القاب آن حضرت عبارت بودند از: ناصح، متوکل، فتاح، نقى، مرتضى و مشهورترین القاب وى متوکل بود. اما آن حضرت این لقب را مخفى مىکرد و به اصحابش مىفرمود از یاد کردن وى با این لقب بپرهیزند. زیرا متوکل، لقب خلیفه عباسى بود.
نگارنده: همچنین آن حضرت به دو لقب هادى و نقى نیز شهرت داشت.
در مناقب در این باره آمده است: القاب آن حضرت عبارت بودند از: نجیب، مرتضى، هادى، نقى، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، طیب و عسکرى. وى معروف به عسکرى بود و خود و فرزند بزرگوارش به عسکریین معروفیت دارند. شیخ صدوق در علل الشرایع و معانى الاخبار گوید: از استادان خود رضى الله عنهم، شنیدم که مىگفتند: محلهاى که على بن محمد و حسن بن على علیهما السلام در آن در سر من راى ساکن بودند، عسکر نامیده مىشد از این رو به هر یک از این دو امام عسکرى گفته مىشود».
در نساب سمعانى است که عسکرى منسوب به عسکر در سر من راى است. سر من راى را معتصم بنا نهاد. بدین ترتیب که چون شمار سپاهیانش بسیار شد و بغداد براى آنها تنگ بود و مردم مورد آزار و اذیت قرار مىگرفتند، همراه با سپاهیانش بدین موضع نقل مکان کرد و در آنجا کاخى زیبا ساخت و آن را سر من راى نامید که بدان سامرة و سامرا گفته مىشود. و از آنجا که پادگان نظامى معتصم در این شهر جاى گیر شد، آن را عسکر نیز مىخوانند. تاریخ این واقعه در سال 221 هجرى بوده است.
گفته سمعانى حاکى از آن است که عسکر نامى بوده که بر تمام سامرا اطلاق مىشده است.
بنا بر قولى گفتهاند نقش انگشترى آن حضرت عبارت: «حفظ العهود من اخلاق المعبود» بوده است. همچنین طبق قولى دیگر نقش انگشترى وى عبارت: «الله ربى و هو عصمتى من خلقه» و مطابق نظر برخى دیگر عبارت: «من عصى هواه بلغ مناه» بوده است.
آن حضرت چهار پسر به نامهاى: ابو محمد حسن، حسین، محمد و جعفر داشت. از این میان حسن (ع) پس از وى به امامت رسید و حسین و محمد در زمان حیات آن امام از دنیا رفتند و جعفر نیز همان کسى است که بعد از وفات برادرش، امام عسکرى (ع) ، ادعاى امامت کرد و به جعفر کذاب شهرت یافت. همچنین یک دختر از آن حضرت بر جاى ماند که نامش عایشه یا علیه بود.
کتاب: سیره معصومان، ج 5، ص 233 - نویسنده: سید محسن امین - ترجمه: على حجتى کرمانى
گفتاری در مورد زندگی امام هادی علیه السلام
بیانات رهبر انقلاب اسلامى در مورد امام هادى علیه السلام
در نبرد بین امام هادى علیهالسّلام و خلفایى که در زمان ایشان بودند، آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادى علیهالسّلام بود. در زمان امامت آن بزرگوار شش خلیفه، یکى پس از دیگرى، آمدند. آخرین نفر آنها، «معتزّ» بود که حضرت را شهید کرد و خودش هم به فاصله کوتاهى مُرد. این خلفا غالباً با ذلت مردند؛ یکى به دست پسرش کشته شد، دیگرى به دست برادرزادهاش و به همین ترتیب بنىعباس تار و مار شدند؛ به عکسِ شیعه. شیعه در دوران حضرت هادى و حضرت عسگرى علیهماالسّلام و در آن شدت عمل روز به روز وسعت پیدا کرد؛ قوىتر شد.
حضرت هادى علیهالسّلام چهل و دو سال عمر کردند که بیست سالش را در سامرا بودند؛ آنجا مزرعه داشتند و در آن شهر کار و زندگى مىکردند.
سامرا در واقع مثل یک پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان تُرکِ نزدیک به خود را - با آذریهای آذربایجان و سایر نقاط اشتباه نشود - که از ترکستان و سمرقند و از همین منطقه مغولستان و آسیاى شرقى آورده بود، در سامرا نگه دارد. این عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمىشناختند و از اسلام سر در نمىآوردند. به همین دلیل، مزاحم مردم مىشدند و با عربها - مردم بغداد- اختلاف پیدا کردند. حدیث معروفى درباره وفات حضرت هادى علیهالسّلام هست که از عبارت آن معلوم مىشود که عده قابل توجهى از شیعیان در سامرا جمع شده بودند؛ به گونهایى که دستگاه خلافت هم آنها را نمىشناخت؛ چون اگر مىشناخت، همهىشان را تار و مار مىکرد؛ اما این عده چون شبکه قوىیى به وجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمىتوانست به آنها دسترسى پیدا کند.
یک روزِ مجاهدت این بزرگوارها - ائمه علیهمالسّلام - به قدر سالها اثر مىگذاشت؛ یک روز از زندگى مبارک اینها مثل جماعتى که سالها کار کنند، در جامعه اثر مىگذاشت. این بزرگواران دین را همینطور حفظ کردند، والّا دینى که در رأسش متوکل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصى باشند مثل یحیىبن اکثم که با آن که عالم دستگاه بودند، خودشان از فُسّاق و فُجّار درجه یکِ علنى بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها به کل، کلکِ آن کنده مىشد؛ تمام مىشد. این مجاهدت و تلاش ائمه (علیهمالسّلام) نه فقط تشیع بلکه قرآن، اسلام و معارف دینى را حفظ کرد؛ این است خاصیت بندگان خالص و مخلص و اولیاى خدا. اگر اسلام انسانهاى کمربسته نداشت، نمىتوانست بعد از هزار و دویست، سیصد سال تازه زنده شود و بیدارى اسلامى به وجود بیاید؛ باید یواش یواش از بین مىرفت. اگر اسلام کسانى را نداشت که بعد از پیغمبر این معارف عظیم را در ذهن تاریخ بشرى و در تاریخ اسلامى نهادینه کنند، باید از بین مىرفت؛ تمام مىشد و اصلاً هیچ چیزش نمىماند؛ اگر هم مىماند، از معارف چیزى باقى نمىماند؛ مثل مسیحیت و یهودیتى که حالا از معارف اصلىشان تقریباً هیچ چیز باقى نمانده است. این که قرآن سالم بماند، حدیث نبوى بماند، این همه احکام و معارف بماند و معارف اسلامى بعد از هزار سال بتواند در رأس معارف بشرى خودش را نشان دهد، کار طبیعى نبود؛ کار غیرطبیعى بود که با مجاهدت انجام گرفت. البته در راه این کار بزرگ، کتک خوردن، زندان رفتن و کشته شدن هم هست، که اینها براى این بزرگوارها چیزى نبود.
در سامرا بزرگان شیعه جمع شدند و حضرت توانست بوسیله آنها پیام امامت را به سرتاسر دنیاى اسلام با نامهنگارى و... برساند. این شبکههاى شیعه در قم، خراسان، رى، مدینه، یمن و در مناطق دوردست را همین عده توانستند رواج بدهند و تعداد افرادى را که مؤمن به این مکتب هستند، زیادتر کنند. امام همه این کارها را در زیر برق شمشیر تیز همان شش خلیفه انجام داده است.
وقتى معتصم در سال 218 هجرى، حضرت جواد را دو سال قبل از شهادت ایشان از مدینه به بغداد آورد، حضرت هادى که در آن وقت شش ساله بود، به همراه خانوادهاش در مدینه ماند. پس از آن که حضرت جواد به بغداد آورده شد، معتصم از خانواده حضرت پرس و جو کرد و وقتى شنید پسر بزرگ حضرت جواد، على بن محمد، شش سال دارد، گفت این خطرناک است؛ ما باید به فکرش باشیم. معتصم شخصى را که از نزدیکان خود بود، مأمور کرد که از بغداد به مدینه برود و در آن جا کسى را که دشمن اهلبیت است پیدا کند و این بچه را بسپارد به دست آن شخص، تا او به عنوان معلم، این بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بیاورد. این شخص از بغداد به مدینه آمد و یکى از علماى مدینه را به نام «الجُنیدى»، که جزو مخالفترین و دشمنترینِ مردم با اهلبیت علیهمالسّلام بود - در مدینه از این قبیل علما آن وقت بودند - براى این کار پیدا کرد و به او گفت من مأموریت دارم که تو را مربى و مؤدبِ این بچه کنم، تا نگذارى هیچ کس با او رفت و آمد کند و او را آنطور که ما مىخواهیم، تربیت کن. اسم این شخص - الجنیدى - در تاریخ ثبت است. حضرت هادى هم - همانطور که گفتم - در آن موقع شش سال داشت و امر، امر حکومت بود؛ چه کسى مىتوانست در مقابل آن مقاومت کند. بعد از چند وقت یکى از وابستگان دستگاه خلافت، الجنیدى را دید و از بچهایى که به دستش سپرده بودند، سؤال کرد. الجنیدى گفت: بچه؟! این بچه است؟! من یک مسأله از ادب براى او بیان مىکنم، او بابهایى از ادب را براى من بیان مىکند که من استفاده مىکنم! اینها کجا درس خواندهاند؟! گاهى به او، وقتى مىخواهد وارد حجره شود، مىگویم یک سوره از قرآن بخوان، بعد وارد شو - مىخواسته اذیت کند - مىپرسد چه سورهیى بخوانم. من به او گفتم سوره بزرگى؛ مثلاً سوره آلعمران را بخوان؛ او خوانده و جاهاى مشکلش را هم براى من معنا کرده است! اینها عالمند، حافظ قرآن و عالم به تأویل و تفسیر قرآنند؛ بچه؟!
ارتباط این کودک - که علىالظاهر کودک است، اما ولى الله است؛ «و آتَیناهُ الحُکمُ صَبیًّا» - با این استاد مدتى ادامه پیدا کرد و استاد شد یکى از شیعیان مخلص اهلبیت!
شد غلامى که آب جو آرد آب جوى آمد و غلام ببُرد
فائزه هاشمی رفسنجانی که سهشنبه هفتهی قبل در تجمع غیرقانونی میدان ونک حامیان میرحسین موسوی را به ادامه دادن به تجمعات فراخوانده بود، عصر شنبه نیز در تجمع غیرقانونی خیابان آزادی تهران حضور یافت که از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شد.
به گزارش رجانیوز، حسن لاهوتی فرزند فائزه رفسنجانی نیز عصر امروز (یکشنبه) در گفتوگو با تلویزیون بیبیسی فارسی بازداشت مادرش به عنوان عامل آشوب را تأیید کرد.
وی در این زمینه توضیح داد: در راهپیمایی روز شنبه در خیابان آزادی ساعت 5 بعد از ظهر، مادر، خواهرم و یکی از بستگان از سوی افراد غیر انتظامی بازداشت شدند.
لاهوتی گفت: مادرم را بعد از شناسایی و نه بهعنوان تظاهرکننده بازداشت کردند. نیروهایی که ایشان را بازداشت کردند، نیروهای انتظامی نبودند، بلکه نیروهای امنیتی بودند.
وی در پاسخ به سؤال بیبیسی درباره اتهام وارده به مادرش گفت: تشویق مردم برای تظاهرات و شرکت خود وی در این تظاهرات. یعنی وی را بهعنوان عامل آشوب بازداشت کردند.
لاهوتی همچنین ادعا کرد: به همراهان مادرم گفتند که میتوانند بروند، ولی خود ایشان (فائزه هاشمی) باید بمانند و تعهد بدهند.
گفتنی است روز پنجشنبه تعدادی از دانشجویان در تجمع مقابل دادستانی تهران درخواست بازداشت و محاکمه فائزه هاشمی را به اتهام تحریک و دعوت مردم به حضور در تجمعات غیرقانونی و آشوبها را مطرح کرده بودند.
وزارت کشور به ابهامات موسوی که درنامه به شورای نگهبان مطرح و در برخی از رسانه ها منتشر شد به طور مشروح پاسخ داد.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وزارت کشور ، متن کامل پاسخ وزارت کشور به ادعاهای موسوی بدین شرح است:
انتخابات ریاست جمهوری دهم ظهور جشنوارهای از افتخار و عزت ملی در سی امین سال انقلاب اسلامی و تجربه مردم سالاری دینی بود، انتخاباتی در شان مردم ایران و در تراز جمهوری اسلامی که مشارکت ملی، رفتار قانونی و رقابت اخلاقی شعارهای اصلی برگزار کنندگان آن بود و به فضل الهی با حضور پرشور، آگاهانه و بیهمتای ملت، در سطحی فراتر از همه پیشبینی ها، این حماسه تاریخی ملی تحقق یافت و به ثبت رسید. بدون شک این انتخابات فرصتی بزرگ برای ملت، نظام و انقلاب اسلامی و تهدیدی بزرگ و دشمن شکن برای بدخواهان مردم شریف ایران و انقلاب شکوهمند آنان میباشد.
در خصوص نامه آقای میرحسین موسوی مطالب زیر به عرض ملت شریف و حماسه ساز ایران اسلامی میرسد:
نامه ایشان حاوی تناقضات آشکاری بوده و عمدتاً شامل مواردی کلی است که فاقد مستندات عینی و حقوقی می باشد . مواردی که ایشان ادعا کردهاند، عبارت است از:
الف - پلمپ صندوقهای رای
1- طبق قانون انتخابات، باید صندوقها قبل از شروع رای گیری پلمپ شود ، لذا در این راستا به کلیه نمایندگان نامزدها اطلاع داده شده بود که لازم است راس ساعت 7 صبح در شعب اخذ رای حضور داشته باشند و اخذ رای نیز ساعت 8 صبح شروع گردید. اگر برخی از نمایندگان آقای موسوی در ساعت مقرر حضور نیافته و تاخیر داشتهاند، اخذ رای از مردم که مقابل شعب اخذ رای صف کشیده بوده اند را نمی توان به تعویق انداخت.
« ماده 29 قانون انتخابات: «قبل از شروع رأیگیری باید در حضور نماینده یا نمایندگان هیأت نظارت، صندوقهای خالی، بسته و ممهور به مهر شعبه ثبت نام و اخذ رأی گردد.»
همانگونه که ملاحظه می شود در متن قانون هیچ سخنی از الزام حضور نمایندگان کاندیداها برای پلمپ صندوقها وجود ندارد اما با این حال وزارت کشور از نمایندگان کاندیداها جهت نظارت دعوت کرد و اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان آقای موسوی ، هنگام پلمپ صندوق ها ، در شعب اخذ رای حضور داشتند .
2- کلیگویی بدون اشاره به شماره صندوق مورد نظر کافی نیست . ایشان لازم بود که شماره صندوق های مورد اعتراض را اعلام نمایند تا ضمن بررسی جواب لازم ارائه گردد. بر اساس تبصره 1 ماده 80 قانون انتخابات ریاست جمهوری که مقرر می دارد « کسانی که از نحوه برگزاری انتخابات شکایت داشته باشند ، می توانند ظرف سه روز از تاریخ اخذ رأی "شکایت مستند " خود را به ناظرین شورای نگهبان یا دبیرخانه این شورا نیز تسلیم دارند . » باید کلیه شکایات مستند و با ذکر نمونه های عینی باشد .
ب- حضور نمایندگان نامزدها
1- وزارت کشور زحمات فراوانی را متقبل شد تا با ایجاد سایت ثبت نام اینترنتی نمایندگان کاندیداها ، بستری فراهم نماید تا نمایندگان نامزدها بتوانند به راحتی مشخصات خود را وارد سایت نموده و برای تمام نمایندگان نامزدها کارت شناسایی رایانه ای صادر شود . بدین منظور در جلسه توجیهی مورخ 2/3/1388 با حضور نمایندگان کاندیداها آقایان: ثمره هاشمی از ستاد آقای دکتر احمدی نژاد ،طلایی نیک از ستاد آقای دکتر محسن رضایی، سلطانی فر از ستاد آقای کروبی ، احمدی از ستاد آقای مهندس موسوی ، سایت مذکور به آنها معرفی و آنان ضمن اعلام آمادگی از وزارت کشور به خاطر این اقدام تشکر نمودند . اما در تاریخ 15/3/1388 به صورت غیر مترقبه و با اظهار اینکه نمایندگان ما در شهرستانها با این روش آشنا نیستند و در این فرصت کوتاه نمی توانیم کار ثبت نام را انجام دهیم ، درخواست کردند تا صدور کارت شناسایی برای نمایندگان نامزدها به صورت دستی و سنتی صورت گیرد ، که ستاد انتخابات کشور در جهت همراهی با آنان این درخواست را پذیرفت .
2- به رغم همراهی وزارت کشور ، ستاد ایشان در معرفی نمایندگان ضعف داشت، به طوریکه حتی برای دادن فتوکپی شناسنامه و الصاق عکس به آن نیز مشکل داشتند و هر روز کار را به تاخیر می انداختند که به عنوان نمونه می توان به شهر تهران اشاره داشت.
3- به رغم همه این موارد وزارت کشور تا آخرین دقایق و حتی روز انتخابات با آنان همراهی نمود و در نتیجه آقای میرحسین موسوی در 40676 صندوق از مجموع 45713 شعبه ، نماینده داشت که حدود 90 درصد از صندوقها را شامل می گردد ( اسامی و مشخصات آنها موجود است) و علاوه بر این تعداد نمایندگان ایشان در شعب اخذ رای از تعداد نمایندگان دیگر کاندیداها بیشتر بوده است یعنی آقای موسوی بیشترین نماینده نسبت به نامزدهای دیگر بر سر صندوق ها داشته اند.
4- عبارت « هزاران گزارش تخلف » در نامه ایشان ، مصداق بارز کلی گوئی است در حالیکه در سراسر کشور و از همه شعب اخذ رای و از طرف همه نامزدها ، ستادهای تبلیغاتی ، نمایندگان نامزدها و هواداران آنها ، فقط 227 مورد شکایت مکتوب به هیات های اجرایی و نظارت شهرستانها واصل شد که 207 مورد از آنها به دلیل عدم ارائه مستندات مربوطه وارد نبوده و 16 مورد به دادگاه و 4 مورد به نیروی انتظامی ارجاع شده است.در مجموع، 20 مورد تخلف ارجاعی به دادگاه و نیروی انتظامی ، مربوط به اشخاص حقیقی است که به عنوان مثال از سوی بعضی از هواداران برخی از نامزد ها،در ساعات پس از 8 صبح روز پنج شنبه 21/3/88 که ممنوعیت تبلیغات نامزد ها بوده، مبادرت به توزیع و نصب اقلام تبلیغاتی نامزد مورد نظرشان نموده بودند.
ج- صندوق های سیار
درخصوص صندوقهای سیار ایشان مواردی را گفته اند که از کسی مانند ایشان بعید است اینگونه آشکارا خلاف واقع بگوید :
1- ایشان ادعا کرده اند که « طبق ماده قانون انتخابات ریاستجمهوری تخصیص شعب سیار صرفا برای مناطق صعبالعبور کوهستانی و مسافتهای دور و نقاطی که تشکیل شعب ثابت مقدور نیست تشکیل میشود » ای کاش شماره آن ماده را ذکر می کردند ، تا با مراجعه به آن ماده معلوم می شد که تشکیل شعب سیار « صرفاً » برای مناطق صعب العبور و کوهستانی نیست و در ادامه ماده مربوطه چگونگی آن مشخص شده است.
آنچه در نص صریح قانون آمده اینگونه است « ماده 50 ـ هیأت اجرایی بخش با تصویب هیأت اجرایی شهرستان میتواند برای مناطق صعب العبور و کوهستانی و مسافتهای دور و نقاطی که تشکیل شعب ثابت ثبت نام و اخذ رأی مقدور نیست شعب اخذ رأی سیار تشکیل دهد هیأت اجرایی شهرستان نیز می تواند در صورتی که لازم بداند نسبت به تشکیل شعب اخذ رأی سیار در مرکز شهرستان و بخش مرکزی اقدام نماید .... » می بینیم که در نامه ایشان واژه صرفا " بکار رفته و دنباله عبارت نیز حذف شده است و این روش تحریف قانون ، غیر صحیح و غیر اخلاقی است .
2- ای کاش ایشان مستنداً ، اعلام می کردند که در انتخابات ریاست جمهوری هفتم ، هشتم و نهم چند صندوق ثابت شهری و چند صندوق سیار وجود داشته و حالا تعداد این صندوق ها چه میزان است ؟ ما این اطلاعات را در سایت وزارت کشور رسما و شفاف و مبسوط قرار دادهایم.
طبق قانون و سیره مستمره ، شعب سیار ، نه تنها برای مناطق صعب العبور که همواره برای مناطق شهری ، بیمارستانها ، پادگانها ، مناطق کم جمعیت و موارد دیگر تشکیل می شده است.
به طور مثال در انتخابات ریاست جمهوری نهم در دولت اصلاحات ، از مجموع 41071 صندوق اخذ رای ، تعداد 14102 صندوق آن سیار بوده است یعنی 33درصد کل صندوقها ، در حالیکه در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری از مجموع 45713 صندوق تعداد 14294 سیار بوده است یعنی 30درصد کل صندوق ها، پس ملاحظه می شود که درصد صندوقهای سیار در این انتخابات به نسبت دوره گذشته 3 درصد کاهش یافته است ! از طرفی متاسفانه حتی افزایش میزان 7/11 درصدی تعداد صندوقهای ثابت نیز مورد اعتراض طرفداران آقای موسوی به جهت نگرانی آنها از افزایش تعداد صندوق ها ، واقع شده است . لازم است اشاره شود که برای تعداد 27958931 رای ( کل آراء ماخوذه دردومین مرحله نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ) 14102 صندوق سیار در دولت اصلاحات پیش بینی شده و این در حالی است که برای کل آراء ماخوذه دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری یعنی 39371214 رای ، 14294 صندوق سیار پیش بینی شد و این نشانگر عدم صحت مطالب مطرح شده در این خصوص از سوی ایشان است.و اگر فقط افزایش مشارکت انتخابات ریاست جمهوری دهم را نسبت به مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری نهم یعنی افزایش از حدود 62 درصدی به حدود 85 درصددر انتخابات دهم را در نظر می گرفتیم باید تعداد کل صندوق ها معادل 41071ضربدر 85 درصد ،تقسیم بر 62 درصد یعنی برابر 56307 صندوق و تعداد صندوق های سیار را معادل 14102 ضربدر 85 درصد تقسیم بر 62 درصد یعنی برابر 19333 صندوق درنظر میگرفتیم ،کاملا مشهود است که به نسبت و باتوجه به مشارکت 85 درصدی به مراتب کمتر از دوره نهم در نظر گرفته شده است. مضافا اینکه فضای جدی و رقابتی و شور و شوق و نشاط انتخاباتی و تبلیغاتی قبل از انتخابات و نتایج اکثر نظر سنجی ها هم نشان از میزان مشارکت بالاتری در دور دهم نسبت به دور نهم را نشان میداد.
3- هیچ گونه ممانعتی برای حضور نمایندگان ایشان بر سر صندوقهای سیار وجود نداشته و طبق تبصره ماده 8 آیین نامه اجرایی حضور نمایندگان نامزد های ریاست جمهوری ،تامین نیازهای نمایندگان نامزد ها به عهده نامزد مربوطه می باشد و وزارت کشور از این بابت هیچ گونه تکلیفی ندارد، (اعضا هر شعبه بعلاوه عوامل انتظامی چهارده نفر میباشند که اگر نمایندگان کاندیداها هم اضافه شود جابجایی آنها بسیار سخت است) اما با این حال اعضای اجرایی شعب نهایت همکاری را با نمایندگان کاندیداها داشته ا ند
4- اشکال ایشان مبنی بر افزایش صندوقهای سیار در تناقض با اشکال دیگرشان مبنی بر عدم ارائه امکان لازم برای رای دادن مردم است لذا شرط صداقت این بود که ایشان هم درخواست افزایش صندوقهای ثابت و هم سیار را می نمودند.چنانکه شرح آن با اعداد و ارقام اشاره شد.
د- در خصوص تعرفهها
1- آقای موسوی در نامه خود عدد واجدین شرائط رای دهنده را تعداد 45میلیون و 200 هزار نفر ذکر کرده اند که آشکارا یک میلیون کمتر از تعداد واقعی است .که همانگونه که بار ها اعلام شده تعداد واجدین شرایط 46میلیون و 200 هزار نفر بوده است صرف نظر از اینکه جریان اصلاح طلب بار ها اعلام میکرد که تعداد واجدین شرایط بیشتر از این هم هست.
2- ایشان پذیرفته اند که به تعداد معقولی باید تعرفه اضافه چاپ می شد اما نگفته اند که این تعداد چند تا باید باشد ؟
3- چاپ تعرفه اضافه ، که طبق قانون و عرف انتخابات صورت گرفت ، بارها و بارها در مطبوعات و از سوی ستاد ایشان ، مورد تهاجم واقع شد . که وزارت کشور در موقع خود پاسخ آنها را داد و بر اساس وظیفه قانونی و با توجه به میزان مشارکت پیشتر پیش بینی شده اقدام به چاپ تعرفه کرد، تا با مشکل مواجه نشود .و طبیعی است تخمین دقیق و بدون خطاء تعداد رای دهنده در هر شهرستان و یا در هر صندوق امکان پذیر نیست.
4- در این دوره از انتخابات ، به منظور صیانت از آراء مردم ، کلیه تعرفه ها دارای سریال مخصوص و کد اختصاصی استانی بود که امکان جابجائی را از بین می برد تا رای مردم با ضریب امنیتی بیشتری حفاظت گردد .
5- ما قصد این را نداریم که بگوئیم آیا آقای موسوی و دیگران ، با سوء نیت آن فشارها را وارد می کردند تا تعرفه اضافه چاپ نشده و در نتیجه مردم با کمبود تعرفه مواجه شوند و آنها امروز بهانه ای دیگر برای تهمت و اعتراض داشته باشند،لیکن اظهارات فعلی ایشان جای این سوال را باقی می گذارد.
6- با توجه به شکوه و عظمت حضور ملت از ساعات اولیه در سر صندوقهای رای، صفوف متراکمی تشکیل شده بود و به همین دلیل نیز به کلیه شعب گفته شد به محض آنکه تعداد تعرفه های باقیمانده به عدد 100 رسید سریعا خبر دهید و قبل از اتمام آنها، تعرفه های موردنیاز برای آنها ارسال می شد .
با اینکه تبلیغات همه جانبه ای هم از سوی هواداران ایشان سازماندهی شد و به دروغ آشکار متوسل شدند که قرار است در صندوق های مستقر در مساجد تقلب صورت گیرد ! و مردم را به سوی صندوق های مستقر در مدارس دعوت کردند .
7- با توجه به قانون انتخابات ، رای دهندگان مجاز هستند در هر نقطه ای از کشور که بخواهند رای بدهند . لذا سیال بودن تعداد رای دهندگان ، موجب می شود تا نتوان دقیقا برآورد کرد که در هر صندوق چند نفر مراجعه می نمایند از این رو در شعب اخذ رای ، با در نظر گرفتن آمار رای دهندگان در آخرین انتخابات در هر شهرستان و صندوق تعداد تعرفه متناسب تحویل داده شدو تنها تعداد معدودی از شعب اخذ رای با کمبود تعرفه مواجه شدند که به سرعت تعرفه لازم تحویل گردید.
ه-محدود کردن زمان رای گیری
محدود کردن زمان رای گیری نیزمانند بسیاری از مطالب دیگر ایشان خلاف واقع است ، زیرا رای گیری به درخواست فرمانداران و با دستور وزیر کشور ، چهار بار و تا ساعت 22 تمدید شد. لازم به ذکر است که انتخابات ریاست جمهوری نهم از ساعت 9 صبح شروع شده بود ولی انتخابات دهم از ساعت 8 صبح آغاز گردید،(یعنی 1 ساعت زودتر)و طبق قانون تا ساعت 18 ادامه یافت و وقت دوم از 18 تا 19 تمدید شد و بار سوم از ساعت 19 تا 20 تمدید گردید و بار چهام از20 تا 21 تمدید شدو بار پنجم از 21 تا 22 تمدید گردید و در نهایت نیز در اطلاعیه رسمی ستاد انتخابات کشور اعلام گردید تا زمانیکه رای دهنده در مقابل شعبات وجود دارد افراد به داخل شعبه هدایت شده و از آنها رای گیری به عمل آید ، به طوریکه در برخی از شعب تا پاسی از نیمه شب نیز رای گیری ادامه داشت .
ایشان ادعا کرده اند که چهار نفر از ستاد ایشان به وزارت کشور مراجعه نموده اند و تقاضای ملاقات با وزیر کشور جهت تمدید مهلت اخذ رای داشته اند و به آنها اجازه ملاقات داده نشده است ، در حالیکه چهار تن از نمایندگان ایشان به نام آقایان بهزادیان نژاد ، علی ربیعی ، مهرعلیزاده و فرد دیگری به ستاد انتخابات کشور مراجعه کردند و بیش از یک ساعت با رئیس ستاد انتخابات کشور ملاقات داشتند و سخنان و درخواست های ایشان شنیده شد و پاسخ های مستدل ستاد انتخابات کشور را نیز دریافت نمودند.
و-انتقال صندوق ها به فرمانداری
آقای موسوی ادعای عجیبی دیگری نیزنموده اند که مانند بقیه سخنان ایشان ، بدون استناد می باشد.
ایشان ادعا نموده اندکه در مرحله شمارش آراء و تنظیم صورتجلسات در شعب اخذ رای ، هیچ نظارتی از سوی نمایندگان کاندیداها وجود نداشته است ، در حالیکه نمایندگان ایشان در صندوق های اخذ رای تا پایان شمارش آراء و تنظیم صورتجلسات و امضاء فرم های مربوطه ، در شعب اخذ رای حضور داشته و اعداد و ارقام فرم های مذکور را یادداشت نموده اند و بر تمامی مراحل شمارش آراء و اعلام نتایج صندوق ها نظارت داشته اند . این در حالیست که تمامی صندوق ها با حضور اعضاء اجرایی شعبه ، نماینده فرماندار ، بازرسان ، ناظران شورای نگهبان، محافظان صندوق ها و نمایندگان نامزدها شمارش شده است ، یعنی موقع شمارش آراء حداقل 14 نفر در محل هر صندوق حضور داشته اند .
ایشان در بخش دیگری از نامه خود به اعلام نتایج شمارش آراء صندوق ها به وسیله صدا و سیما اعتراض کرده اند ، درحالیکه این اقدام ستودنی ستاد انتخابات کشور ، شایسته تقدیر است زیرا در انتخابات ادوار گذشته معمولاً مردم حداقل تا 12 ساعت پس از پایان برگزاری انتخابات ، هیچگونه اطلاعی از نتایج شمارش آراء نداشتند و از سوی مسئولان انتخابات به آنها اطلاع رسانی نمی شد .همانگونه که همگان از مدت ها قبل اطلاع دارند در این انتخابات به دلیل ضرورت اطلاع رسانی سریع به مردم نرم افزاری طراحی گردید و نتایج شعب اخذ رای ، مستقیماً از شعبه ها به ستاد انتخابات کشور ارسال می شد و بلافاصله به صورت نوبه ای به اطلاع مردم می رسید . و این امر نه تنها هیچ منافاتی با قانون انتخابات ریاست جمهوری ندارد بلکه در راستای احترام به حق مردم برای اطلاع رسانی سریع از نتیجه انتخابات می باشد . ما مردم را نامحرم ندانسته و سعی نمودیم هر نتیجه ای که به ستاد انتخابات کشور می رسد ، در اختیار مردم نیز قرار گیرد . البته از ساعت 12 ظهر روز شنبه 23/03/88 که فرم های 28 انتخابات ( اعلام نتایج شهرستان ها ) به تعداد معتنابهی رسید ، اعلام نتایج بر اساس این فرم ها ادامه یافت .
اگر آقای موسوی ادعا دارند که نتایج انتخابات و تجمیع آراء واقعی نبوده ،می بایست دلایل خود را اعلام و مستندات خویش را ذکر می نمودند.
ایشان با ذکر نامه نمایندگان سه نفر از نامزدها ، ادعا کرده اند که این نمایندگان که در ستاد انتخابات کشور مستقر بودند ، از جریان اعلام نتایج بی خبر بوده اند . ای کاش ایشان بدون عصبانیت ، لحظه ای در قانون انتخابات تامل می کردند تا می فهمیدند که ستاد انتخابات کشور ، صرفاً موظف است نتایج فرم های 28 ( اعلام نتایج شمارش آراء شهرستان ها ) را به نمایندگان نامزدها اعلام نماید و ارائه نتایج فرم های رایانه ای واصله از شعب اخذ رای به این افراد بر عهده وزارت کشور نیست . البته در راستای اجرای قانون ، کلیه فرم های 28 واصله از شهرستان ها بدون تاخیر به این نمایندگان ارائه می شد. نکته قابل ذکر اینکه نمایندگان برخی نامزدها ، وقتی در ساعت حدود 6 صبح از ناکامی نامزدهای خود مطلع شدند ، ستاد انتخابات را به اختیار خود ترک نمودند .
ز-نسبت دادن آرایش سبد آراء
یکی از مسائلی که به نظر آقای موسوی قابل تامل بوده و صحت انتخابات را مورد تردید قرار داده ، نسبت تقریباً ثابت آراء کاندیداها در تمام مناطق کشور بوده است ! در این رابطه ذکر موارد زیر مفید به نظر میرسد.
1- توجه ایشان را به این نکته معطوف می داریم که آراء کاندیداها در مناطق کشور ثابت نبوده و به عنوان مثال خود ایشان در رتبه بندی آراء دراستانهای آذربایجان غربی و سیستان و بلوچستان نفر اول می باشند .
2- اگر مردم کشور در اکثریت بالایی از شهرستانها ، جناب آقای دکتر احمدی نژاد را مورد اعتماد و تایید قرار داده اند ، بهتر است آقای موسوی دلیل این امر را در عملکرد و شعارهای ایشان جستجو کند و اصل انتخابات و حماسه عظیم قریب به40 میلیونی ملت بزرگ ایران را زیر سوال نبرد .
3- ادعای ایشان در مورد عدم کسب اکثریت آراء نامزدها در محل تولدشان ، ناشی از اطلاعات کذبی است که به ایشان رسیده وگرنه بر طبق نتایج انتخابات که در صدا وسیما نیز اعلام شده و نیز آماری که هم اکنون در سایت پرتال وزارت کشور وجود دارد ،آقای موسوی در زادگاه خود یعنی در شهرستان شبستر ، آقای رضایی در شهرستان لالی و آقای احمدی نژاد در گرمسار حائز اکثریت آراء شده و آراء آقای کروبی در شهرستان الیگودرز حائز بهترین نتیجه خود در کل کشور یعنی در رتبه دوم قرار دارد .ضمن اینکه به لحاظ عقلی هم هیچ الزامی وجود ندارد که حتما اهالی یک شهرستان به همشهری خود رای دهند.
4- اعلام نتایج به تفکیک استانها و شهرستان های سراسر کشور از سوی ستاد انتخابات کشور رسماً منتشر و توسط صدا وسیما و جراید و رسانه ها اعلام گردید . هم اکنون نیز برای اولین بار در طول تاریخ انتخابات ، اعلام نتایج انتخابات به تفکیک شعب اخذ رای از سوی ستاد انتخابات کشور در حال انجام است که به خودی خود نشانگر صحت انتخابات و اطمینان برگزار کنندگان از درستی عملکرد خویش می باشد .
و اما در مورد قسمت انتهایی نامه ایشان که اشاره به تخلفات ادعایی مربوط به قبل از برگزاری انتخابات از قبیل استفاده از رسانه ملی،استفاده از وسایل نقلیه دولتی،افتتاح پروژههای عمرانی ،پرداخت معوقه کارکنان دولت،توزیع سهام عدالت و امثال آنها را داشته است،لازم به ذکر است با این گونه ادعا ها هیچ خدشه ای به رای مردم وارد نمی شود. و مردم فهیم و آگاه ما با توجه به همه این تبلیغات و مباحثات به نامزد مورد نظر خودرای داده اند و این موضوعات قبل ازبرگزاری انتخابات هم از سوی ایشان و طرفدارانشان و رسانه های همسو با حجم وسیع مطرح گردید و لیکن مردم براساس شناخت خود از نامزد ها 40 میلیون رای به صندوق ها ریختند و سرنوشت انتخابات را با رای خود رقم زدند. بدیهی است تک تک آراء 40 میلیونی مردم فارغ از اینکه به چه نامزدی تعلق گرفته است برای مسئولین برگزار کننده انتخابات محترم بوده وما به عنوان خادمین ملت دست تک تک آنها را به خاطر خلق این حماسه تاریخی می بوسیم.
و در آخر آقای موسوی باید به این نکته توجه داشته باشد که اگر خدمات دولت و مقدمات انتخابات را باعث ابطال انتخابات می دانستند باید از ابتدا با اعلام باطل بودن انتخابات در انتخابات شرکت نمی کردند نه اینکه پس از عدم کسب رای لازم در انتخابات،موضوعات اتفاق افتاده ادعایی قبل از برگزاری انتخابات را بهانه ای برای ابطال آراء حدود 40 میلیونی رای ملت اعلام می کرد.
رفتار آقای موسوی این ذهنیت را تقویت میکند که ایشان با این هدف شرکت کردند که اگر موفق به کسب اکثریت آراء شدند انتخابات خوب است و اگر شکست خوردند انتخابات باطل و بد است. ازجناب آقای موسوی خواستاریم به قانون و رای مردم احترام قائل شده و قانون گرایی را در رفتار خودشان نشان دهند
سلام این هم کد قالب رویال وکتور(قالب فعلی وبلاگ)(طرح رهبری).امیدوارم ازش لذت ببرید.قالب قشنگیه.
-دست بردارند از این اختلافات جزیى که همهاش برمىگردد به نفسانیت خود آدم. به هر اسمى یک اعتصاب مىشود؛ به هر اسمى یک اجتماع مىشود؛ به هر اسمى یک راهپیمایى مىشود. امروز همه اعتصابها، همه راهپیماییها، همه اینها برخلاف مسیر ملت ما هست. امروز روز این است که همه با هم، با هم بدون اینکه فرصت از دست بدهیم کوشش کنیم، این اختلافات را از بین برداریم. هر روز تحصن! یک امرى است هر که یک ناراحتى پیدا مىکند، تحصن مىکند. یک عدهاى را وامى دارد به تحصن. این به نفع کى تمام مىشود؟ این تحصنهاى یکى دنبال دیگر به نفع کى تمام مىشود؟ یک دسته بیکارمىشوند یا ادارهشان را زمین مىگذارند و تحصن مىکنند. یا زراعتشان را زمین مىگذارند تحصن مىکنند. این به نفع ملت هست یا به نفع آنهایى است که مىخواهند با این تحصنهاى بعد از تحصن و ایجاد اختلافها، برگردد حال کشور ما به یک حالى که اگر از سابق بدتر نشود لااقل مثل آن بشود، همه چیز ما را ببرند؟ صحیفه امام ج11، 445
-برادران من! برادران تبریزى! برادران فارس! برادران اصفهانى! برادران دیگر که از جاهاى مختلف به این مکان تشریف آورده اید! ضمن تشکر از همه شما باید عرض کنم بیدار باشید، توجه داشته باشید! نقشههاى محیلانه اینها را نقش بر آب کنید. نگذارید این فتنهگرها در بین مردم بیفتند و صفوف ما را متفرق کنند. صف واحد باشید: صَفاً کَأَنَّهُم بُنیَانٌ مَرصُوصٌ. این سد عظیمى که آن سد عظیم را شکست، حفظ کنید. این قطرههایى که به صورت سیل بنیانکن درآمد، این واحدهایى که همچون سیل عظیمى تمام موانع را از سر راه برداشت، حفظ کنید. با این سیل عظیم به پیش بروید و همه بنیانهاى ظلم و ستم را منهدم کنید.این دستهاى خائن را قطع کنید. صحیفه امام ج7، 191
-باید شیاطین بدانند، تفرقهاندازها بدانند که غلط فکر کردهاند! باید این ابلیسها و این شیاطین بدانند که همچو قدرتى براى آنها نیست. آن قدرتى که آن سد بزرگ را شکست، این قطرههاى ضعیف را خواهد شکست. ما آزادى مطلق خواهیم داد، و مىدهیم و داده ایم لکن نه براى توطئه، نه براى فساد و خرابکارى. توطئه باید درهم شکسته شود. خرابکاران باید دفع شوند. صحیفه امام ج7، 191
-این ریشههاى گندیده -که در اطراف مملکت ما مشغول فساد هستند- بدانند که ما اگر اراده بکنیم، و ملت ما اراده بکند، و من اجازه بدهم به ملت، در نصف روز شما را قلع و قمع خواهند کرد. توطئههاى خیانتکارانه را کنار بگذارید؛ جنایات را کنار بگذارید؛ ملت را رها کنید. شما قدرت این ندارید که ملت ما را به عقب برگردانید. ما مصمم هستیم که تا آخر قطره خون، خودمان و ملتمان را فداى اسلام کنیم. ما آزادى بیان، براى گفتن، براى نوشتن، مىدهیم؛ لکن براى توطئه اجازه نخواهیم داد. و توطئههاى شما را، و شما را اگر توطئه کنید، دفن خواهیم کرد. صحیفه امام ج7، 201
-اینها نمىخواهند ایران آرام باشد، اینها مىخواهند مغشوش و منقلب باشد تا در خارج منعکس بشود که ایران رشد ندارد و نمىتواند خودش را اداره کند، آن وقت خداى نخواسته یک کودتایى به پیش بیاورند، و باز برگردد به همان حال سابق... بیدار باشید! توجه داشته باشید که اینها غرضهاى سوء دارند؛ و مقصودشان این است که برگردانند این حیثیت را به حال اول... الآن یک قشرهایى هستند که نمىخواهند که این نهضت به آخر برسد... این شلوغیها و اینها را مىخواهند بکنند که آرامش در مملکت نباشد و کم کم وقتى آرامش نشد، راهى باز بشود، براى اینکه یک کودتاى مشروعى -به قول خودشان- درست بشود، خداى نخواسته به حال اول برگردد؛ و این انشاءاللَّه نمىشود. لکن ما باید بیدار باشیم. صحیفه امام ج7، 252
-ما در جنگ با امریکا و تفالههاى امریکا [هستیم]، این تفالههایى که قالب زدند خودشان را و ما غفلت کردیم، الآن هم هستند. باید هر یک از اینها را شناسایى کنید و به دادگاهها معرفى کنید، ننشینید که باز یک جایى را آتش بزنند. اینها مىخواهند خرابى کنند، کار ندارند به این که کى کشته بشود و کى از بین برود، دشمنى خصوصى هم با هیچ کدام ندارند. خوب، هفتاد و چند نفر از بهترین جوانان ما را که از بین بردند، اینها با افرادشان یک آشنایى نداشتند، نمىشناختند، اما مىخواستند یک شلوغى بشود، یک انفجارى حاصل بشود و مردم از صحنه بیرون بروند و دیدند که خیر، عکس شد مطلب مردم. این شهادت اسباب این شد که همه با هم منسجم بشوند. این اسباب این شد که مشت این ادعاکنها که ما براى آزادى و براى کذا مىخواهیم، زحمت بکشیم و باید این ملت آزاد باشد و کذا، مشت اینها باز شد که اینها از چه سنخ آزادى مىخواهند؛ آزادى انفجار! آزادى انفجار اینها مىخواهند. اینها مىخواستند که این منافقین هم آزاد بیایند توى مردم و بعد از یک سال دیگر بسیارى از جوانهاى ما را منحرف کنند آزادانه و بسیارى از کارهایى که مىخواهند مخفیانه انجام بدهند، آزادانه انجام بدهند، براى اینکه، آزادى است! صحیفه امام ج15، 29
-من حالا هم باز به این افرادى که خیلى منحرف نیستند، من به اینها باز نصیحت مىکنم که شما بیایید و حسابتان را از این منافقین که قیام بر ضد اسلام کردند، حسابتان را جدا کنید... شما دیدید که آقاى بنىصدر حسابش را جدا نکرده، خدا مىداند که من مکرر به این گفتم که آقا، اینها تو را تباه مىکنند. این گرگهایى که دور تو جمع شده اند و به هیچ چیز عقیده ندارند، تو را از بین مىبرند، گوش نکرد، هى قسم خورد که اینها فداکار هستند، اینها مردم کذا هستند؛ یعنى، آنهایى که دور و بر او هستند. خوب من مىدانستم که اینجور نیستند. یک دستهاى، که مىروند توى وزارتخانه دزدى مىکنند این را تأییدش مىکند. خوب معلوم مىشود، دزدى را شما گفتید. این قدر عقلشان ناقص است، این را تأیید مىکردند... امروز آنى که براى شما براى دینتان براى دنیاتان فایده دارند، این ملتاند، این ملت پابرهنه است. آن ملت سرمایهدار هم به درد شما نمىخوردند، آنها همه براى خودشان مىکشند، شماها را مىخواهند آلت دست قرار بدهند. این منافقین هم به درد شما نخواهند خورد، هر روزى که این منافقین قدرت پیدا کنند، سر شما را هم مىبرند؛ براى اینکه شما لا اله الّا اللَّه مىگویید، آنها با لا اله الّا اللَّه مخالفاند... آن روزى که اینها پیروز بشوند -خداى نخواسته- شما فداى آنها خواهید شد، شما را پل قرار دادهاند براى پیروزى، وقتى که رفتند این پل را عقب خودشان خراب مىکنند، آنها مزاحم نمىخواهند. صحیفه امام ج15، 32
-شما اسلام را کنار نگذاشتید، لکن آنهایى که به اسلام عقیده ندارند و اشخاصى هستند که قیام بر ضد اسلام کردند و لااقل در خیابانها ریختهاند و آدم کشتهاند و شما هم حکم شرعىاش را مىدانید و شما هم مىدانید که کسى که مسلحانه در خیابان بریزد و مردم را ارعاب کند، لازم نیست بکشد مردم را، ارعاب کند، اسلام تکلیفش را معین کرده است و شما هم مسئلهاش را مىدانید. شما همین یک مسئله را بگویید، یک اعلامیه بدهید. مسئله در کتاب خدا هست که این اشخاصى که مفسد هستند و ریختند توى خیابانها و مردم را مىترسانند، به حسب حکم خدا، حکمشان این است. شما این مسئله شرعى را بگویید و از گروه خودتان امضا کنید. خوب، چرا این قدر تعلل مىکنید؟ مگر براى شما مىخواهید اینها چه بکنند. صحیفه امام ج15، 32
-مقابل ضدانقلاب که تصمیم گرفته است بعضى افراد را بهانه قرار داده و علیه شما هر روز دست به اغتشاش بزند، خواهم ایستاد... امروز منافقین و جبهه ملى و حزب دمکرات و تمامى ضدانقلابیون دست در دست یکدیگر گذاشتهاند تا شما و انقلاب پاک ملت را نابود کنند. مگر نمىبینید که هر روز در گوشهاى جمع مىشوند و دست به خرابکارى مىزنند؟ مگر نبود که اگر حضور شما نبود، آبروى انقلاب شما را در جهان ریخته بودند؟ کیْد هرج و مرج طلبان را خنثى کنید و بدانید که گناهى بزرگتر از این نیست که خداى ناکرده در مقابل ضد خدا و ضد مردم ساکت باشید و پاداشى بالاتر از حضورتان در مقابل ضدانقلاب نمىباشد. آرامش را حفظ نمایید و در حفظ وحدت و اخوت اسلامى کوشش نمایید. از نفس گرم ولى اللَّه اعظم- عجل اللَّه تعالى فرجه- مىخواهم که از خداوند تعالى تقاضا فرماید که همه ما و همه مقامات و تمام ملت شریف را توفیق عمل به اسلام و قوانین اسلامى عطا فرماید و تعجیل در ظهور بقیة اللَّه -روحى فداه- نماید. صحیفه امام، ج14، 476
انتهای خبر // شبکه خبری برنا//230 - 230 - 45//www.BornaNews.ir
تاریخ ثابت کرده است که افرادی که با سوءاستفاده از اعتماد مردم به دنبال تحمیل نظرات و خواستگاههای خود بر ملت اند ، همواره با شکست مواجه اند و بدنامی برایشان در تاریخ باقی خواهد ماند .
بنی صدر خود را خادم مردم می دانست، ولی به مردم خیانت کرد. در روزهایی که گذشت شاهد آن بودیم افرادی که خود را دایه دار قانون مداری می دانستند و دولت را به قانون گریزی متهم می کردند ،برخلاف روند قانونی و به بهانه استیفای حقوق مردم ،رای ملت را دروغ خواندند و بدون آنکه منتظر نتایج اعتراضشان به شورای نگهبان باشند، به روش های غیر قانونی روی آوردند و با تجمع ها ،صدور اطلاعیه ها ، نامه های سراسر دروغ، به بیان تهمت های نا روا به مسئولین نظام و انحراف افکار عمومی برای پوشاندن اشتباهاتشان روی آوردند .
در اینجا آنچه که حائز اهمیت است اینست که بعضی از کاندیداها علاوه بر اینکه عدم پایبندی خود را به رای ملت در این آزمون بزرگ به مردم نشان دادند، بلکه با دشمنان قسم خورده ی ما نیز هم کاسه شدند تا به خیال خام خود بتوانند به اهدافشان برسند.
ایجاد فضای اغتشاش یکی از زمینه های مهمی است که همواره افراد فرصت طلب منتظر آن هستند، تا با ایجاد آشوب و درگیری خیابانی علاوه بر ناامن جلوه دادن جامعه سعی در بهره برداری از آن در راستای اهداف نا مشروع خود دارند .حال بعضی از افراد با دخالت خودشان و بهانه ی حق طلبی شان فضائی ایجاد کردند که منافقین در لوای آن به مال و جان مردم تجاوز کنند و دشمنان را برا ی رسیدن به خواسته هایشان کمی امیدوار و کسی که خود را حافظ و سرباز مردم می خواند ،حال دانسته یا ندانسته حافظ منافع و سربازی ایادی شرک و نفاق شده است .
انتظار می رفت بعد از سخنان مقام معظم رهبری کاندیداها بخصوص آقای موسوی صریحا در مقابل اغتشاشات پیش آمده موضع گیری می کرد و با حضور خود در نماز جمعه وحدت بخش به همه این اغتشاشات پایان می داد .ولی علاوه بر اینکه موضع گیری جدی از سوی ایشان در مقابل این حوادث تلخ انجام نشد، بلکه با توزیع ربان سیاه میان طرفدارن خود و تغییر رنگ خود از سبز به سیاه نشان داد که فقط خواست خود را مهم می داند و هیچ اصل و چارچوبی را قبول ندارد .
آیا این دیکتاتوری نیست ؟! آیا می شود در عرض یک هفته آدم رنگ عوض کند و همه ی حرف های خود را از یاد ببرد؟ هزینه کردن افراد و مردم برای رسیدن به خواسته های شخصی در کدام معیار اسلامی آمده که ما از آن بی خبریم ؟ این که گفته های شما در چند ماه اخیر در موارد بسیاری در رسانه های غربی و آمریکایی برابری دارد نشان از چه رویکرد شماست ؟
آیا به دنبال منافع ملی ما هستید ؟!
شما برا ی چند نفر از کشته شدگان مراسمی بر پا کردید؟ آیا سربازان نیروی انتظامی و بسیج که در حوادث اخیر جان خود را از دست دادند یا به سختی مجروح شدند ،از فرزندان این مملکت نبودند که شما با سنگدلی آنان را فراموش کردید ؟ مگر شما خود را یک بسیجی معتقد نخواندید؟
مردمی که به شما رای دادند، شما را خادم این نظام می دانستند اما در کمال نا باوری شما انتقام شکستان را دارید از همین مردم مظلوم می گیرید!
اندکی اندیشه کنید و راه شهید بزرگوار مهندس چمران را بیاد بیاورید و آن را سرلوحه ی کارتان قرار بدهید.
به جای اینکه مردم را وقف اهداف خود کنید ، خود را وقف مردم کنید . این حادثه نیز می گذرد اما آنچه که در تاریخ ثبت می شود عملکرد شماست .
انتهای خبر // شبکه خبری برنا//182 - 182 - 72//www.BornaNews.ir
محمد کریم عابدی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در گفت و گو با خبرنگار سیاسی برنا در خصوص بیانیه اخیر میر حسین موسوی گفت: شهد راهبردی انتخابات ایران در دنیا مقام اول را کسب کرد زیرا حضور 85 درصدی مردم ایران در انتخابات شرکت گسترده ای بود که دنیا تاکنون چنین حضوری را به خود ندیده است. حتی در کشورهای دایه دموکراسی و کشورهای عضو اتحادیه اروپا تاکنون در مسئله انتخاباتشان نصف آراء ایران را نداشته اند.
وی افزود: میر حسین موسوی یک اشتباه استراتژیکی راهبردی انجام داد. مقام معظم رهبری در فرمایشات اخیر خود اعلام کردند که اختلافات اخیر مربوط به درون خانواده هاست اما آقای موسوی با عملکردهای اخیر خود ثابت کردند که این اختلافات از خانواده بیرون رفته و از مرام انقلاب اصولگرایی و اسلام ناب که خط امام است خارج است.
عابدی ابراز داشت: با توجه به گفته امام خمینی (ره) که فرمودند: " پشتیبان ولایت فقیه باشد تا به اسلام لطمه وارد نشود." آقای موسوی با اقدامات و اغتشاشات اخیر خود نه تنها پشتیبان ولایت فقیه نبوده بلکه به ولایت فقیه نیز پشت کرده و حضور چند میلیونی مردم در نماز جمعه را ندیده اند.
نایب رییس کمیته حقوق بشر مجلس تصریح کرد: بنی صد با تمام قوا و با اینکه در آن زمان رییس جمهور و فرمانده کل قوا بود، مجلس به وی رای اعتماد نداد و بنی صدر را طرد کرد حال آقای موسوی که هنوز کاندیدای ریاست جمهوری است، اکثریت نمایندگان مجلس به وی رای عدم اعتماد دارند و دیگر این فرد را به عنوان یک فرد سیاسی سالم نمی شناسد.
وی اذعان داشت: امروز تمام استکبارهای جهانی پشت میر حسین موسوی ایستاده اند که البته این ایستادگی برای به گل نشاندن نظام است و الا همین افراد به هیچ عنوان از موسوی حمایت نمی کنند و برای او ارزشی قائل نیستند.
نایب رییس اول فراکسیون مناطق محروم مجلس ادامه داد: عشق شهرت و قدرت آقای موسوی را به این روز انداخته است و از نظر نمایندگان مجلس ایشان از دید اجتماعی طرد شده است.
وی اظهار داشت: مناطق محروم با 17 الی 18 میلیون جمعیت همگی طرفدار احمدی نژاد هستند. آقای موسوی دچار اشتباه راهبردی سیاسی شده است. موسوی پس از 20 سال دوری از صحنه سیاسی امروز با تشویق یکسری به طیف انتخابات پا گذاشت که تا آن زمان مشکلی نبود تا فته گذشته که پس از برگزاری انتخابات و برپایی آشوب ها وضع مملکت مخدوش شد و تعدادی از افراد نیز در این اغتشاشات به خاک و خون کشیده شدند. تمام خانواده های کشته شده باید برعلیه ایشان اعلام جرم کنند زیرا کار ایشان غیرقانونی بود.