نیمه اول به نفع حماس!
این روزها تلویزیون و رسانه های داخلی با اختصاص حجم بسیار زیادی از بخشهای خبری به بحران غزه و فجایع انسانی آن، توجه افکار عمومی را به جنایات
غیر انسانی صهیونیستها معطوف کرده اند.شدت قساوت این جنایات به حدی است که هیچ وجدان بشری نمی تواند با آسودگی از آن گذر نماید و در مقابل آن
متاثر نشود.اما در کنار این احساسات باید از نگاه تحلیل استراتژِیک به جنگ رژیم صهیونیستی در مقابل حماس پرداخت و به ارائه تصویری منطبق با واقعیات اقدام
کرد:در این تحلیل ضمن اشاره به دلایل آغاز حمله در برهه فعلی زمانی به تبیین استراتژی های نظامی رژیم صهیونیستی مبتنی بر نوع عملکرد نظامی این رژیم از
ابتدای جنگ تا کنون اقدام می کنیم و می کوشیم دلایل انتخاب این راهبردها از سوی صهیونیستها ،کارایی این راهبردها و استراتژی های بازدارنده حماس را تحلیل
کنیم.
1- انتخابات رژیم صهیونیستی:انتخابات پارلمانی زودهنگام اسراییل در پیش است.افکار عمومی اسراییل بنا به نظر سنجی ها به سمت احزاب مقابل کادیما
(حزب حاکم) مانند شاس و لیکود(راستگراها )تمایل پیدا کرده اند.راستگراها از همان ابتدا شعار سخت گیری و منازعه با حماس را سر داده اند.حزب کادیما که
با بحران داخلی و کاهش مقبولیت روبرو است می خواست قبل از انتخابات وجهه ای تهاجمی و نظامی به خود گرفته و احزاب راستگرا را در این زمینه در نوعی
انفعال قرار دهد.
حزب کادیما که با بحران داخلی و کاهش مقبولیت روبرو است می خواست قبل از انتخابات وجهه ای تهاجمی و نظامی به خود گرفته و احزاب راستگرا را در این زمینه در نوعی انفعال قرار دهد.
2- دوران گذار در کاخ سفید:در کاخ سفید تحولات زیادی در حال انجام است.ساکنان جدید کاخ سفید در راهند و اوباما هنوز بر مسند مستقر نشده است.
اگرچه به نظر می رسد بین تیم سیاست خارجی اوباما و اسراییل هماهنگی کامل وجود دارد،اما انجام حمله در دوران گذار از ریسک کمتری برخوردار بود.
3- تمرکز افکار جهانی بر کریسمس: انجام حملات در روزهای پایان سال و کریسمس به همراه تعطیلات بین المللی باعث می شد که تمرکز رسانه ها و
افکار عمومی جهان به صورت کامل متمرکز نشود.هم چنین نگرانیهای مسائل بحران اقتصادی جهانی نیز می توانتست به عنوان زمینه دیگر تولید خبر و اطلاعات
به جای غزه قرار گیرد.
1-حمله برق آسا،غیر منتظره و سریع موشکی،هوایی و دریایی: دولت اسراییل می خواست بر خلاف جنگ 33 روزه به لبنان که روندی فرسایشی یافت ،
جنگ در زمانی بسیار کوتاه با از میان رفتن سران و کادرهای بلند پایه حماس به پایان برسد.لذا روز اول جنگ با حدود 300 شهید پرتلفات ترین روز جنگ بود.هم
چنین اسراییل با ارائه اطلاعات نادرست درباره زمان احتمالی جنگ و فریب سازمان امنیت دولت حماس از طریق مصر،توانست در روز اول با ویران سازی مقر دولت،
برخی وزارت خانه ها و مراکز نظامی و هم چنین سازمان امنیت دولت حماس،تعدادی از کادرهای این دولت را به شهادت برساند. اما نکته ای که اتفاق افتاد این
بود که علی رغم حمله اولیه شدید،بدنه اصلی کادرها و رهبران سالم ماندند و در طی روزهای بعدی به بازسازی خود و فعالیت نظامی و سیاسی پرداختند.
دولت اسراییل می خواست بر خلاف جنگ 33 روزه به لبنان که روندی فرسایشی یافت ، جنگ در زمانی بسیار کوتاه با از میان رفتن سران و کادرهای بلند
پایه حماس به پایان برسد.
2-ترور هدفمند رهبران:اسراییل می کوشد با ترور رهبران و فروپاشاندن کادرهای اصلی حماس زمینه فروپاشی داخلی این دولت را فراهم سازد.قتل عام رهبران
حماس در روز اول از برنامه های اسراییل بود که موفق به آن نشد.اگرچه در روزهای بعد ابوزکریا جمال از فرماندهان نظامی و نزار ریان از فرماندهان نظامی و
شخصیتهای مذهبی حماس توسط اسراییل به شهادت رسیدند اما هم چنان رهبران درجه اول و دوم حماس در غزه به فعالیت ادامه می دهند.دولت اسراییل
به دنبال شهادت رساندن فوزی برهوم سخنگوی حماس،اسماعیل هنیه نخست وزیر دولت فلسطین و رهبران گردانهای قسام می باشد.
3-کشتار مردم عادی به منظور ایجاد فضای ترس و نارضایتی: دولت اسراییل با محاصره غزه در صدد است ضمن ایجاد نارضایی از حماس میان مردم
با ایجاد کمبودها و ایجاد فضای نگرانی و ترس ،به ترور هدفمند کادرها و رهبران این جنبش دست زند تا این جنبش از درون ضعیف و حذف گردد.قتل عام مردم،
هدف قرار دادن نقاط غیر نظامی و افزایش تعداد شهدای زن و کودک مبین این نکته است.
اسراییل هم چنین به نوعی مجازات دستجمعی برای مردم غزه که از حماس حمایت می کنند در نظر گرفته است.
این مجازات دست جمعی و محاصره تاثیر بسیار ناگواری بر اقتصاد و فرهنگ این منطقه پدید آورده است .
4-حمله زمینی برای پایان کار:ارتش اسراییل از ورود به جنگ شهر هراس بسیاری دارد.ترس از حملات شهادت طلبانه،نبردهای چریکی و خانه به خانه و
احتمال بروز تلفات انسانی به ارتش اسراییل و عدم آمادگی افکار عمومی اسراییل برای هضم این مساله از عواملی است که ارتش اسراییل را برای ورود زود
هنگام نیروی زمینی به غزه مردد ساخته است.اگرچه حملات کماندویی ارتش اسراییل علیه مجاهدین حماس شروع شده ،تانکها به سمت شهر هجوم و حملات
خمپاره ای آغاز شده است،اما هدف این حملات انهدام قوای زمینی حماس،ترورهای هدفمند و نه آغاز جنگ تمام عیار خانه به خانه می باشد.از نگاه ارتش
صهیونیستی با از میان رفتن رهبران نظامی و کادرهای حماس و حذف منابع و ابزارهای ارتباطی آنها می توان به جنگ زمینی اقدام کرد.
راهبردهای حماس:
1-موشکهای ایجاد کننده ترس و نارضایتی:اگرچه در برخی از رسانه های غرب ،جهان عرب و اسراییل موشکهای قسام و یا گراد با برد و قدرت تخریب
کنندگی کم را بی اثر می دانند،اما کارویژه اصلی آن ایجاد نارضایی میان شهرک نشیان و در صورت تداوم اعمال فشار به دولت اسراییل برای اتمام جنگ است.
حفظ سکوهای پرتاب موشک از اولویتهای دفاعی حماس است.
کارویژه اصلی آن ایجاد نارضایی میان شهرک نشیان و در صورت تداوم اعمال فشار به دولت اسراییل برای اتمام جنگ است
2-اختفا و بقای رهبران: مهم ترین نکته ای که می تواند حماس را در تداوم این جنگ یاری بخشد ،حفظ حیات رهبران این جنبش و ستاد عملیات جنگی
می باشد.لذا می بایست رعایت تمام اصول حفاظتی ،امنیتی و اطلاعاتی در دستور کار قرار گیرد.
3-فرسایشی ساختن جنگ و تحلیل قوای اسراییل:جنگ 33 روزه نشان داد ارتش اسراییل مانند جنگهای 6 روزه 1967 و یا جنگ رمضان 1973 به
پیروزهای سریع و برق آسا عادت و علاقه دارد و طولانی شدن جنگ تمرکز صف و ستاد ارتش دشمن را به هم می ریزد.این ارتش استعداد تلفات زیاد انسانی
را ندارد و خرید زمان توسط حماس این فرصت را برای ضربه به و جود می آورد.در صورت انجام آرایش نظامی مناسب در جنگ زمینی که به تازگی آغاز شده،حماس
می تواند برون رفتی مناسب از بن بست احتمالی پیدا کند
سید حسین زرهانی
گروه جامعه و سیاست
همایش شیرخوارگان حسینی به منظور گرامیداشت یاد و خاطره حضرت علی اصغر (ع) در مصلای امام خمینی(ره) برگزار شد.
در این مراسم مداحان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) با مرثیه سرایی و لالایی خوانی برای حضرت علی اصغر(ع) شهادت سرباز خردسال اباعبدالله الحسین(ع)
را گرامی داشتند.گفتنی است بزرگداشت شهادت باب الحوائج، حضرت علی اصغر(ع)، در اولین جمعه ماه محرم به صورت همزمان در شهرهای مختلف کشور
برگزار می شود.
< src="/js/imagegallery/highslide.js" type=text/java>>
این هم یک عکس زیبا تقدیم به همه ی شما
این هم یک عکس زیبا تقدیم به شما
هرکاری کردم ،اخراجی ها ساخته نشود!
در پی مصاحبه اخیر جمال شورجه، «مسعود دهنمکی» یادداشتی را در این خصوص منتشر کرد و نوشت: من هم معتقدم ما باید با هم در یک جبهه علیه یک دشمن مشترک بجنگیم به شرط آنکه کسی زیر پای همسنگرش را خالی نکند!
مهمترین سوژه جنگ همان بعد آدمسازی آن بود نه آدمکشی آن در صحنههای اکشن!
هرکاری کردم ،اخراجی ها ساخته نشود!
این سخن جناب آقای برادر جما ل شورجه است که در دفاع از سریال حضرت یوسف و تقبیح اخراجی ها و به گونه ای همان ذم شبیه به مدح اخراجی هاست که در مصاحبه با روزنامه اعتماد ملی طرح شده (که البته قبلا مصاحبه با این نشریات را خیلی از این دوستان حرام می دانستند و به من انتقاد می کردند که چرا پای مصاحبه این روزنامه ها می نشینی!).
حضرت ایشان در شورای صدور پروانه ساخت و در انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس مسئولیت دارند ...و این سمت ها سخنان ایشان را بیشتر در خور توجه می کند.
(قابل توجه کسانی که می گفتند اخراجی ها برای ساخت مشکلی نداشته است )
گرچه شنیدن این سخنان برایم تازگی نداشت و از جانب خیلی ها قابل درک است جز آقای شورجه که مشهور به حسن خلق و تقوا است و صد البته شنیدن آن مرا متاثر کرد .قبلا نقل قول های از این دست از جانب ایشان شنیده می شد را نمی پذیرفتم و با خود می گفتم ایشان اگر مسئله ای هم با من یا فیلم داشته باشد بر اساس آموزه های دینی اول با خود آدم طرح می کند
در تفاوت از زمین تا آسمانی سلیقه ها و اعمال نظر در کارها در این مملکت همین بس که آقایان سلحشور و شورجه و برخی دوستان دیگرشان اخراجی ها را به اسم دفاع از جبهه و جنگ و سینمای دفاع مقدس این چنین آماج لطف! در مراحل تصویب فیلم نامه تا مراحل بعد کردند و در مقابل
محسن رضایی فرمانده دوران جنگ می گوید اخراجی ها جعبه سیاه جنگ را گشود.
آقای احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی کشور و از سرداران دوران جنگ می گوید اخراجی ها واقعیت جنگ بود.
آقای دریادار شمخانی از فرماندهان ارشد سپاه اخراجی ها را خط شکن طرح حقایق می نامد.
آقای تقوی رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور در کنگره سراسری ائمه جمعه به آنها سفارش می کند اخراجی ها را یکبار دیگر با دقت ببینند.
نماینده رهبری در بنیاد شهید از آن تجلیل می کند.
رئیس بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس ار آن دفاع می کند.
روزنامه لس آنجلس تایمز آمریکه می نویسد این فیلم محاسبات آمریکا را در مورد جوانان ایرانی به هم ریخت!
نمی دانم آقای شورجه و دوستانی که اینقدر کارشکنی کردند تا اخراجی ها ساخته نشود با خواندن این تحلیل و وا دادگی روزنامه دشمن در برابر پیام یک فیلم چه جوابی پیش خدا دارند؟
این هیچکاکان اسلامی!! با کدام فیلم خود دشمن را وادار به این اعتراف کردند که حالا منت می گذارند که امروز مجبور شده ایم در قحط الفیلمی این فیلم را هم بپذیریم!!
وزیر این مملکت دو بار سر صحنه فیلمی می آید که آقایان( شامل از هر دو نوع تفکر شورجه ای و جریان مقابلش ) در مراحل ساخت فیلم اینچنین هر کاری می توانند میکنند تا ساخته نشود و اگر ساخته شد موقع قضاوت و داوری جلسه را ترک می کنند و تهدید به استئفا می کنند و اگر اکران گرفت و فروخت جمع می شوند و پیش عالیترین مقامات کشور می روند و فریاد وا اسلاما و ا هنرا و واجنگا سر می دهند و اگر جواب نداد سی دی اش را ...
نمی دانم سینماگران جنگ ما جنگ را باید از زبان چه کسانی بشنوند و یاد بگیرند و باور کنند؟ گیریم من اصلا جبهه نبودم !!! به شرط آنکه سابقه حضور در شهرک سینمائی دفاع مقدس را جزو هشت سال جنگ حساب نکنند!
الته من نمی گویم کسی که جبهه نبوده فیلم جنگی نسازد اما دیگر جنگ را هم برای ما تعریف نکند!!!
دوستانی که از ارزش هنری اخراجی ها به عنوان یک کار اولی اینچنین می نالند هر کس نداند فکر می کند با اینهمه امکاناتی که در این بیست سال در اختیارشان بوده بنهور ساخته اند و حالا دیگران باید در برابر علم و عمل حضرات کرنش کنند..
برای من که در آغاز را قرار دارم اگر قرار باشد سواد سینمایی کسی ملاک سنجش کارم باشد مسلما نظر اساتید سینما که اتفاقا در کنار ذکر معایب حسن های آنرا به مراتب بیشتر دانسته اند قابل باور تر است. کسانی که زمانی که در حوزه نشریات و ژورنالیسمبودم به عنوان یک ژورنالیست منتقد آثارشان بودم و باید طبیعتا آنها دق و دلیشان را ا سر فیلم خالی می کردند نه کسانی که نشریات ما تریبون آنها بوده !!!
نظرات آقایان داوود میرباقری و فریدون جیرانی و ابراهیم حاتمی کیا و داریوش مهرجوئی و خیلی های دیگر درذکر نقاط قوت و ضعف این فیلم در برابر این نظرات کارشناسانه دوستان شنیدنی است.
وقتی آن حدیث را در برنامه شب شیشه ای تلوزیون خواندم (که ملائک دو جا به کارهای آدمی می خندد) منظورم همین رفتارهایی بود که باعث آن اعتراض من در جشنواره شد و خیلی ها از پس پرده خبر نداشتند و هنوز هم ندارند .البته در تشریح این جمله که (هر کاری که می توانستم بکنم کردم تا اخراجی ها ساخته نشود کردم)اینقدر حرف نگفته است که مصلحت وادار به سکوتم کرده .
بعد از تحریر:
بعد از نگارش این متن در پاسخ به مصاحبه ایشان با روزنامه اعتماد ملی آقای شورجه در مصاحبه با خبرگزاری فارس گفته اند که من یکسال پیش چنین حرفی را زده ام امروز هم به آن معتقدم.شاید ایشان مصاحبه خود با آن روزنامه را ندیده اند!
تاکید ایشان بر غنی بودن تاریخ دفاع مقدس از سوژه های خاص به حق است ولی مهمترین سوژه جنگ همان بعد آدم سازی آن بود نه آدم کشی آن در صحنه های اکشن!
کافی است خود آقای شورجه تفاوت های عباس دوران واقعی با عباس دورانی که در فیلم خود نشان داده را یکبار برشمارد تا متوجه منظور ناگفته من بشود.
اساسا هنر امام ساختن عباس دوران ها بود که بخش سانسور شده سینمای جنگ و خاطرات ماست.
استفاده از زبان طنز در ادبیات داستانی جنگ و سینما تاکید مقام معظم رهبری است .اگر برخی منتقدین جبهه می بودند ودر بین نیروهای رزمی زندگی می کردند متوجه می شدند که شیران روز و زاهدان شب چگونه طنازی می کردندو چرا حالا باید برای ادبیات شفاهی آنها دهها جلد کتاب نوشت.
به نظر من هجو جنگ را کسانی کرده اند که نتوانستند در این سالها مخاطب حد اقلی را برای این ژانر حفظ کنند و به جای آسیب شناسی توپ را درزمین دیگران می اندازند.
من قصد بی حرمتی به آثار و زحمات ایشان و دیگر دوستانی که با خون دل سالها فیلم ساخته اند را ندارم و فقط به عنوان یک رزمنده روایت و دیده های خود از جنگ را به تصویر کشیده ام تا در کنار صدها اثر دیگر روایتی متفاوت ارائه دهم. کما اینکه در این روایت متفاوت که مخاطبش نسل جدید و جنگ ندیده بود فیلم با زبان طنز مفاهیم اخلاقی و عرفانی را به خوبی طرح می کند و صد البته مخاطب عاماز در درک این پیام عاجز نبوده و حتی تریبون های دشمن نیز عصبانیت خود را از این پیام پنهان نکردند.
من هم معتقدم ماباید با هم در یک جبهه علیه یک دشمن مشترک بجنگیم. به شرط آنکه کسی زیر پای همسنگرش را خالی نکند و بپذیرد دیگران هم دغدغه دین و ارزشها و کشور را دارند و مبنای ما محکمات است نه سلیقه افراد!
بگذارید جنگ را به تعبیر شهید خرازی درست تعریف کنیم نه درشت.بگذاریم نسل امروز هم شهدا و رزمندگان را ازخود و مانند خود بدانند و به حماسه آنهاافتخار کنند.
من اگر جای ایشان و دوستانی از این دست بودم با نگاهی کوتاه به مواضع رسانه های دشمن در قبال فیلم و ده نمکی از خود می پرسیدم که او چه کرده که این همه دشمن این همه به او می تازد و ما هم با زیانی دیگر کار آنها را در داخل کشور انجام می دهیم!
|
حضرت امام علی بن محمد الهادی علیه السلام در نیمه ذیحجه سال 212 هجری در "صریا "، منطقه ای واقع در 6 کیلومتری مدینه متولد شد. نام مبارک
ایشان "علی"، کنیه اش "ابوالحسن" و القاب آن بزرگوار : نجیب، مرتضی، هادی، نقی، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، طیب و عسکری می باشد که مشهورتر
از همه "هادی" و "نقی" است.
پدر گرامی آن حضرت، امام جواد علیه السلام و مادر ایشان بانوی گرانقدر و با فضیلتی به نام "سمانه مغربیه" است. محمد بن فرج می گوید:
"ابوجعفر ، محمد بن علی علیه السلام مرا خواست و فرمود: کاروانی از را ه می رسد که برده فروشی در میان آن است و کنیزانی همراه خود دارد. سپس
هفتاد دینار به من داد و امر کرد با آن کنیزی را با مشخصاتی که داد، بخرم. من ماموریت را انجام دادم. این کنیز همان مادر امام هادی علیه السلام است.
قدر و منزلت این بانوی گرامی بدان پایه بود که امام هادی علیه السلام درباره اش فرمود : «مادرم عارف به حق من و اهل بهشت است. شیطان سرکش به
او نزدیک نمی شود، خداوند حافظ و نگهبان اوست و او در زمره مادران صدیق و صالحان قرار دارد.» (1)
امام هادی علیه السلام شب هنگام به پروردگارش روی می آورد و شب را با حالت خضوع به رکوع و سجده سپری می کرد و بین پیشانی نورانی اش و
زمین، جز سنگ ریزه و خاک حایلی وجود نداشت. پارسایی و انس با پروردگار، آن چنان نمودی در زندگی امام داشت که در مقام بیان برجستگی و صفات
والای آن گرامی به ذکر این ویژگی پرداخته اند.
ابن کثیر می نویسد: او عابدی وارسته و زاهد بود. ایشان کمر همت به عبادت بسته، فقیه و پیشوا بود.
ابن عباد حنبلی نیز می گوید: کان فقیها، اماماً ، متعبدا. (2)
پیشوایان معصوم علیهم السلام انسانهای کامل و برگزیده ای هستند که به عنوان الگوهای رفتاری هدایت جامعه را به سوی خداوند عهده دار شده اند.
ابه تعبیرامام هادی علیه السلام در زیارت جامعه کبیره -
امام هادی علیه السلام همچون نیاکان خود در برابر ناملایمات بردبار بود و تا جایی که مصلحت اسلام ایجاب می کرد با دشمنان حق و ناسزا گویان و
اهانت کنندگان به ساحت مقدس آن حضرت، با بردباری برخورد می کرد. "بریحه" عباسی - که از سوی دستگاه خلافت به سمت امام جماعت مکه و
مدینه منصوب شده بود- از امام هادی علیه السلام نزد متوکل شکایت کرد و برای او نوشت: اگر خواهان حفظ مکه و مدینه هستی ، "علی بن محمد"
را از این دو شهر بیرون کن زیرا او مردم را به سوی خود خوانده و گروه زیادی از او پیروی کرده اند.
متوکل امام را از کنار حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله تبعید نمود. هنگامی که امام از مدینه به سمت سامرا در حرکت بود، بریحه نیز همراه ایشان
بود. در بین راه بریحه به امام گفت: تو خود می دانی که عامل تبعید تو من بودم. سوگند می خورم که چنانچه شکایت مرا نزد خلیفه ببری، تمام
درختانت را در مدینه آتش می زنم، خدمتکارانت را می کُشم و چشمه های مزارعت را کور می کنم. بدان که این کارها را خواهم کرد. امام علیه السلام
در جواب فرمود:
«نزدیک ترین راه برای شکایت از تو این بود که دیشب شکایت تو را نزد خدا بردم و من این شکایت را که بر خدا عرضه کردم نزد غیر او، از بندگانش
نخواهم برد» بریحه چون این سخن را از امام شنید، به دامن آن حضرت افتاد، تضرع کرد و از ایشان تقاضای بخشش نمود. امام فرمود: تو را بخشیدم. (3)
امام هادی علیه السلام پیوسته تحت نظر حکومتهای جور بود و سعی می شد که آن حضرت با پایگاههای مردمی و افراد جامعه تماس نداشته باشد.
با این حال آن مقدار از فضایل اخلاقی از ایشان بروز نموده که دانشمندان و حتی دشمنان اهل بیت علیهم السلام را به تحسین آن وجود الهی واداشته
است. ابوعبدالله جنیدی از دانشمندان مسلمان می گوید: سوگند به خدا، او بهترین مردم روی زمین و برترین آفریده های الهی است. متوکل در نامه ای
که برای امام علیه السلام می نویسد خاطر نشان می کند: میرالمومنین عارف به مقام شماست و حق خویشاوندی را نسبت به شما رعایت می کند
و طبق آنچه مصلحت شما و خانواده تان می باشد عمل می کند. (4)
شاگردان امام
بنا براظهار شیخ طوسی، تعداد شاگردان امام هادی علیه السلام بالغ بر 185 نفر بوده است که در میان آنان چهره های برجسته علمی و فقهی فراوانی
که دارای تالیفات گوناگونی بودند نیز دیده می شود. در اینجا از برخی شاگردان آن حضرت به طور اختصار یاد می شود:
1- ایوب بن نوح: مردی امین و مورد وثوق بود و درعبادت و تقوا رتبه والایی داشت، چندان که او را در زمره بندگان صالح خدا شمرده اند. او وکیل امام هادی
و امام عسکری علیهما السلام بود. ایوب به هنگام وفات تنها یکصد و پنجاه دینار از خود به جای گذاشت، در حالی که مردم گمان می کردند او پول
زیادی دارد.
2- حسن بن راشد: وی از اصحاب امام جواد و امام هادی علیهما السلام شمرده می شود و نزد آن دو بزرگوار از منزلت و مقام والایی برخوردار بوده است.
3- حسن بن علی ناصر : شیخ طوسی او را از اصحاب امام هادی علیه السلام شمرده است . وی پدر جد سید مرتضی از سوی مادر است . سید مرتضی
در وصف او می گوید : مقام و برتری او در دانش و پارسایی ، و فقه روشنتر از خورشید درخشان است . او بود که اسلام را در "دیلم" نشر داد، بگونه ای
که مردم آن سامان به وسیله او از گمراهی به هدایت راه یافته و با دعای او به حق بازگشتند . صفات پسندیده و اخلاق نیکوی او بیش از آن است که
شمرده نشود و روشنتر از آن است که پنهان بماند .
4- عبد العظیم حسنی: وی که نسب شریفش با چهار واسطه به امام حسن مجتبی علیه السلام می رسد، از یاران امام هادی و امام عسکری
علیهما السلام است. عبدالعظیم ، مردی پارسا ، وارسته ، دانشمند ، فقیه و مورد اعتماد و وثوق امام دهم بود . ابو حماد رازی می گوید : در سامراء
بر امام هادی علیه السلام وارد شدم و درباره مسائلی از حلال و حرام از آن حضرت پرسیدم ، ایشان فرمود : ای حماد ! هر گاه در ناحیه ای که
زندگی می کنی ، مشکلی در امر دین ، برایت پیش آمد از عبد العظیم حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان .
5- عثمان بن سعید : وی در سن جوانی و در حالی که یازده سال از عمرش می گذشت ، افتخار شاگردی امام را پیدا نمود. امام هادی علیه السلام
در مورد او به احمد بن اسحاق قمی فرمود : عثمان بن سعید ، ثقه و امین من است ، هر چه به شما بگوید از سوی من گفته و هر چه به شما القا کند
از ناحیه من القا کرده است. (5)
اکثر شیعیان در قرن نخست از شهر کوفه بودند. از دوران امام باقر و امام صادق علیهما السلام به این طرف ، لقب"قمی" در آخر اسماء تعدادی از اصحاب
ائمه به چشم می خورد. اینها اشعری های عرب تباری بودند که در قم می زیستند. در زمان امام هادی علیه السلام، قم مهمترین مرکز تجمع شیعیان
ایران بود و روابط محکمی میان شیعیان این شهر و ائمه طاهرین وجود داشت. در کنار قم، دو شهر آبه (یا آوه) و کاشان نیز تحت تأثیر تعلمیات شیعی قرار
داشته و مردم این شهرها از بینش شیعی مردم قم پیروی می کردند.
مردم قم و آوه ، همچنین برای زیارت مرقد مطهر امام رضا علیه السلام به مشهد مسافرت می کردند که امام هادی نیز آنها را در قبال این عمل "مغفور لهم"
وصف کرده اند. (6)
پی نوشتها :
1- دلایل الامامة، ص 216.
2- تاریخ اجمالی پیشوایان علیهم السلام.
3- اثبات الوصیة، مسعودی، صص 196-197
4 الارشاد، شیخ مفید، ص 333
5- الغیبة، شیخ طوسی، ص 215
6- عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 260(تبیان)
پس از انتخاب کریستیانو رونالدو به عنوان مرد سال 2008 فوتبال اروپا، بخش ورزشی تبیان کلیپی را تهیه کرده است تا تکنیک های جالب این بازیکن با لیونل مسی رقیب آرژانتینی اش را برای شما کاربر عزیز به نمایش بگذارد.
رونالدو بازیکن پرتغالی تیم فوتبال منچستریونایتد سال گذشته نیز در بین نامزد های نهایی تصاحب توپ طلا قرار داشت اما موفق به کسب این افتخار نشد تا در نهایت کاکا برزیلی این افتخار را از آن خود کرد.
علاوه بر رونالدو ، مسی بازیکن آرژانتینی بارسلونا چند سالی است که در بین نفرات برتر قرار دارد اما موفق به کسب آن نشده است و امسال به عنوان دومین بازیکن برتر اروپا انتخاب شد.